نتایح جستجو

شرمنده واسه چی؟ بو نه سؤز دو دییسن

once i told one of my really near friends a secret of mine she told her bf and he said sth bad and rude to me i didn't tell anything to anyone any more

boys' face are as white as a corpse:cool:

تو پروفایلم همه چیز هست

My Heart Leaps Up by William Wordsworth My Heart Leaps Up by William Wordsworth My Heart Leaps Up My heart leaps up when I behold A rainbow in the sky. So was it when my life began; So is it now I am a man; So be it when I grow old, Or let me die! The Child is father of the Man; And...

موفق باشید

Yanni..... Before The Night Ends Yanni..... Before The Night Ends I close my eyes to see the world I close my eyes so that it won't hurt I'm sailing on blue ocean and flying to you I catch my breathe under the full moon A star that shines, so pleased to meet... you Maybe I'll dream...

ممنون

در هوایت بی‌قرارم روز و شب سر ز پایت برندارم روز و شب روز و شب را همچو خود مجنون کنم روز و شب را کی گذارم روز و شب جان و دل از عاشقان می‌خواستند جان و دل را می‌سپارم روز و شب تا نیابم آن چه در مغز منست یک زمانی سر نخارم روز و شب تا که عشقت مطربی آغاز کرد گاه چنگم...

and boys' brains are like a box full of avenge

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما آب روی خوبی از چاه زنخدان شما عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده بازگردد یا برآید چیست فرمان شما کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت به که نفروشند مستوری به مستان شما بخت خواب آلود ما بیدار خواهد شد مگر زان که زد بر دیده آبی روی رخشان شما...

البته شده بنویسمااا...ولی زیاد دوست نداشتمشون نگهشون نداشتم

حافظ حافظ چون غنچهٔ گل قرابه‌پرداز شود نرگس به هوای می قدح ساز شود فارغ دل آن کسی که مانند حباب هم در سر میخانه سرانداز شود

دل سراپرده محبت اوست دیده آیینه دار طلعت اوست من که سر درنیاورم به دو کون گردنم زیر بار منت اوست تو و طوبی و ما و قامت یار فکر هر کس به قدر همت اوست گر من آلوده دامنم چه عجب همه عالم گواه عصمت اوست من که باشم در آن حرم که صبا پرده دار حریم حرمت اوست بی خیالش...

دل دردمند ما را که اسیر توست یارا به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی

به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا

سنین لطفون وار یولداشیم وقتی میام بنویسم حتی وقتایی که واقعا دلم گرفته و می‌خوام خودم‌و خالی کنم تا دست به قلم می‌برم ذهنم خالی خالی می‌شه...بعضی وقتا اینقد به ذهنم فشار میارم که شقیقه‌هام تیر می‌کشه تو خیلی قشنگ می‌نویسی

till this time i couldn't find one i don't trust people to tell them my anxieties

but boys are so noisy even when you turn their voice off they make noise with their hands or legs:D

sea waves