نتایح جستجو

  1. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    خنده میبینی ولی از گریه ی دل غافلی خانه ی ما اندرون ابر است و بیرون آفتاب
  2. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم *** تا درخت دوستی برگی دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم *** گفت و گو آیین درویشی نبود ور نه با تو ماجراها داشتیم *** شیوه چشمت فریب جنگ داشت ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم *** گلبن حسنت نه خود شد دلفروز ما دم همت بر او بگماشتیم *** نکته​ها...
  3. eksir

    شعر نو

    پاسها از شب گذشته است. میهمانان جای را کرده اند خالی. دیرگاهی است میزبان در خانه اش تنها نشسته. در نی آجین جای خود بر ساحل متروک میسوزد اجاق او اوست مانده.اوست خسته. مانده زندانی به لبهایش بس فراوان حرفها اما با نوای نای خود در این شب تاریک پیوسته چون سراغ از هیچ زندانی نمی گیرند میزبان در خانه...
  4. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    می گفت گل با بلبلی اینجا نمی لرزد دلی بر دشنهء منقار زن گلبانگ بی تاثیر را
  5. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    لشگر خواب آورد بر دل و جانت شکست شب همه شب همدم ديده ی بيدار باش
  6. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم
  7. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    اول آبي بود اين دل، آخر اما زرد شد آفتابي بود، ابري شد، سياه و سرد شد آفتابي بود ،ابري شد، ولي باران نداشت رعد و برقي زد ولي رگبار برگ زرد شد
  8. eksir

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    بـر آستـان جـانـان گـــر سـر تـوان نهـــادن گـلبـانگ ِ سـربلـندی بـر آسمـــان تـوان زد
  9. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    اگر نسیم امیدی نبود و شبنم شوقی گلی نداشت خزان دیده باغ طبع حزینم
  10. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    درین سرای بی کسی اگر سری در آمدی هزار کاروان دل ز هر دری در آمدی ز بس که بال زد دلم به سینه در هوای تو اگر دهان گشودمی کبوتری در آمدی سماع سرد بی غمان خمار ما نمی برد به سان شعله کاشکی قلندری در آمدی خوشا هوای آن حریف و آه آتشین او که هر نفس ز سینه اش سمندری در آمدی یکی نبود ازین...
  11. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    یـاد بـاد آنـکه سـر کــوی توأم منـزل بـود دیدۀ را روشنی از خاک درت حاصل بود
  12. eksir

    عجب رسميه رسم زمونه........

    خونه مون عيدا پر مهمونه مي رن مهمونا از اونا فقط آشغالِ ميوه به جا مي مونه ! کجاست اون کيوي ؟ چي شد نارنگي ؟ کجا رفت اون موز ؟! خدا مي دونه ! جعبه خالي ِ شيريني هنوز گوشه ي طاقچه پيش گلدونه عطرش پيچيده تا آشپزخونه شيرينيش کجاست ؟ خدا مي دونه مي رن مهمونا از اونا فقط جعبه ي خالي به جا مي...
  13. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    متشكر براي همه چيز تا روزي دگر بدرود .......شاد باشي و خدا نگهدارت
  14. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    بوی باران، بوی ســبزه، بوی خاک * * شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک :*: * آسمان آبی و ابر سپيد * * " . برگهای...
  15. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    دست از طلب مدار که دارد طریق عشق از پافتادنی که به منزل برابرست گردی که خیزد از قدم رهروان عشق با سرمه‌ی سیاهی منزل برابرست
  16. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    سنجاقکی که از صدای تو شکل می گیرد بر زمین تری می نشیند که شعرم از آن می روید، صدایم کن..
  17. eksir

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    به آب عشق توان شست پک دست از جان چه عاشق است که دست از جهان نشست هنوز ز کار دیده و دل سایه بر مدار امید گلی اگرچه ازین اشک و خون نرست هنوز
  18. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    هوا هواي بهار است و باده باده ناب به خنده خنده بنوشيم جرعه جرعه شراب در اين شراب ندانم چه ریختی؛ ای دوست كه خوش به جان هم افتاده‌اند آتش و آب فرشته‌روي من اي آفتاب صبح بهار مرا به جامي از اين آب آتشين درياب به جام هستي ما اي شراب عشق بجوش به بزم ساده ما اي چراغ ماه بتاب گل اميد من امشب...
  19. eksir

    غزل و قصیده

    مرحبا ای پيک مشتاقان بده پيغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست واله و شيداست دايم همچو بلبل در قفس طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من بر اميد دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست سر ز مستی برنگيرد تا به صبح روز حشر هر که...
  20. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو شاهراهيست که منزلگه دلدار من است
بالا