نتایح جستجو

  1. eksir

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    صبا به شوق در ایوان شهریار آمد که خیز و سر به در از دخمه کن بهار آمد
  2. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    باغ خندان ز گل خندان است *** خنده آئين خرمندان است خنده هر چند كه از جد دور است *** جد پيوسته نه از مقدور است دل شود رنجه زجد شام و صباح *** ميكند اصلاح مزاجش به مزاح جدبود پا به سفر فرسودن *** هزل يك لحظه به راه آسودن
  3. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    زندگی شد من و یک سلسله ناکامیها مستم از ساغر خون جگر آشامیها بسکه با شاهد ناکامیم الفتها رفت شادکامم دگر از الفت ناکامیها
  4. eksir

    [IMG]

    [IMG]
  5. eksir

    اميد وارم هميشه سلامت باشي خواهر گل ...شوخي كردم ولي علامت ؟ و ! جالب بود .... شاد باشي

    اميد وارم هميشه سلامت باشي خواهر گل ...شوخي كردم ولي علامت ؟ و ! جالب بود .... شاد باشي
  6. eksir

    خواهش ميكنم گلم.......من خوبم عزيز و خبر خاصي هم نيست ...ولي فكر كنم شما خبراي زيادي داري

    خواهش ميكنم گلم.......من خوبم عزيز و خبر خاصي هم نيست ...ولي فكر كنم شما خبراي زيادي داري
  7. eksir

    سلام خواهر گلم ...چطوري و چه عجب

    سلام خواهر گلم ...چطوري و چه عجب
  8. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    اگر چه نزد شما تشنه ي سخن بودم کسي حرف دلش را نگفت من بودم
  9. eksir

    تا همراهي ديگر بدرود.....شاد باشيد:gol:

    تا همراهي ديگر بدرود.....شاد باشيد:gol:
  10. eksir

    خواهش ميكنم عزيز:gol:

    خواهش ميكنم عزيز:gol:
  11. eksir

    شعر نو

    طرف ما شب نیست صدا با سکوت آشتی نمیکند کلمات انتظارمیکشند من با تو تنها نیستم هیچ کس با هیچ کس تنها نیست شب از ستاره ها تنهاتر است ..
  12. eksir

    رباعی و دو بیتی

    گر بر سر نفس خود اميري مردي گر بر دگري خورده نگيري مردي مردي نبود فتاده را پاي زدن گر دست فتاده اي بگيري مردي
  13. eksir

    داستان هاي كوتاه

    یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد. این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد. اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند و اگر به طبقه ی بالاتر می رفتند...
  14. eksir

    نابغه هایی که کودن شمرده می شدند!

    1- آلبرت انیشتن در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود.یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!! 2- توماس ادیسون که...
  15. eksir

    چرا بستن كمربند ايمني خودرو لازم است؟(زمان بندی جالب یک تصادف)

    وقتي اتومبيلي با سرعت هشتاد کيلومتر در ساعت به مانعي برخورد مي‌کند: در 2 صدم ثانيه: سپر در هم مي‌شکند. اتومبيل فشاري برابر سي برابر وزن خود را تحمل مي‌کند. در 4 صدم ثانيه: راننده و سرنشينان هر کدام با فشاري برابر 2 تن به جلو پرتاب مي‌شوند. در 5 صدم ثانيه: بدن راننده با همان نيروي 2 تني با فرمان...
  16. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا
  17. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی تو صنم نمی​گذاری که مرا نماز باشد
  18. eksir

    غزل و قصیده

    در همه دير مغان نيست چو من شيدايي خرقه جايي گرو و باده و دفتر جايي دل كه آيينه شاهي است غباري دارد از خدا مي‌طلبم صحبت روشن رايي كرده‌ام توبه به دست صنم باده فروش كه دگر مي نخورم بي رخ بزم‌آرايي نرگس از لاف زد از شيوه چشم تو مرنج نروند اهل نظر از پي نابينايي شرح اين قصه مگر شمع برآرد به زبان ور...
  19. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    شب عاشقان بی​دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت که محب صادق آنست که پاکباز باشد به کرشمه عنایت نگهی به سوی ما کن که دعای دردمندان ز سر نیاز باشد سخنی که نیست طاقت که ز...
  20. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    شب عاشقان بی​دل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد عجبست اگر توانم که سفر کنم ز دستت به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد
بالا