نتایح جستجو

  1. *زهره*

    غزل و قصیده

    می‌کند یادش دل بیتاب و از خود می‌رود می‌برد نام شراب ناب و از خود می‌رود هر که چون شبنم درین گلزار چشمی باز کرد می‌شود از آتش گل آب و از خود می‌رود از محیط آفرینش هر که سر زد چون حباب می‌زند یک دور چون گرداب و از خود می‌رود پای در گل ماندگان را قوت رفتار نیست یاد دریا...
  2. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب این شمع دلفروز ز کاشانه‌ی کیست جان ما سوخت بپرشید که جانانه‌ی کیست
  3. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا عهدی‌ست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
  4. *زهره*

    ها؟ شما؟

    ها؟ شما؟
  5. *زهره*

    نه بابا شما ناراحت نشی یه وقت

    نه بابا شما ناراحت نشی یه وقت
  6. *زهره*

    منم زهره

    منم زهره
  7. *زهره*

    [IMG] منم خوبم خبری هم نیس جز اینکه وقت امتحاناس اینقدر که زیادن اصن حس درس خوندنم نمیاد [IMG]

    [IMG] منم خوبم خبری هم نیس جز اینکه وقت امتحاناس اینقدر که زیادن اصن حس درس خوندنم نمیاد [IMG]
  8. *زهره*

    سلام یوحی جونم خوبییی؟ کوجای بابا؟ پیدات نیس :w40:

    سلام یوحی جونم خوبییی؟ کوجای بابا؟ پیدات نیس :w40:
  9. *زهره*

    نمونه مکالمات عمومی

    بدون تشکر هم قبولت داریم
  10. *زهره*

    سرزمين روياها

    به خود می‌لرزم من را در بر گیر، در بر گیر بی‌خودم از خود با نفسی آرامم کن، آرامم کن عکس مهتاب در آب شکست شب را از سر گیر،‌ از سر گیر ابری آمد در آغوشت خوابم کن، خوابم کن
  11. *زهره*

    نمونه مکالمات عمومی

    همون دلاره، محاوره‌ایه دیگه
  12. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    # آرمين منيژه # بوي خاک # آرمين منيژه # بوي خاک با وجود نگاه سردت همان اولين نگاه کافي بود تا به تو دل ببندم. آن روز وقتي استاد از تو خواست تا مدل طراحي ديگران شوي انگشتانم شروع به لرزيدن کردند باورم نمي شد که مي توانم بدون واهمه از نگاه سرد و شماتت بارت به راحتي چشم به تو بدوزم و...
  13. *زهره*

    شعر نو

    سهراب سپهری سهراب سپهری چرا گرفته دلت مثل آنكه تنهايي چه قدر هم تنها خيال مي كنم دچار آن رگ پنهان رنگ ها هستي دچار يعني ..........عاشق و فكر كن...
  14. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کرده‌ام خاطر خود را به تمنای تو خوش
  15. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم چو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق که در هوای رخت چون به مهر پیوستم بیار باده که عمریست تا من از سر امن به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم...
  16. *زهره*

    نمونه مکالمات عمومی

    نمیدونم تا حالا بهش بر نخوردم
  17. *زهره*

    فراق یار

    دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم لیکن از لطف لبت صورت جان می‌بستم عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست دیرگاه است کز این جام هلالی مستم از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور در سر کوی تو از پای طلب ننشستم عافیت چشم مدار از من میخانه نشین که دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم...
بالا