نتایح جستجو

  1. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    من از بیگانگان دیگر ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
  2. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    پای امیدم، بیابان طلب گم کرده‌ای شوق موسایم، سر کوی ادب، گم کرده‌ای باد گلزار خلیلم، شعله دارم در بغل نالهٔ ایوب دردم، راه لب گم کرده‌ای می‌کند زلفت منادی بر در دلها که من گوهر خورشید در دامان شب گم کرده‌ای گوهر یکتای بحر دودمان دانشم لیکن از ننگ سرافرازی، لقب گم کرده‌ای...
  3. *زهره*

    كوي دوست

    تا سرو قباپوش تو را دیده‌ام امروز در پیرهن از ذوق نگنجیده‌ام امروز من دانم و دل، غیر چه داند که در این بزم از طرز نگاه تو چه فهمیده‌ام امروز تا باد صبا پیچ سر زلف تو وا کرد بر خود، چو سر زلف تو پیچیده‌ام امروز هشیاریم افتاد به فردای قیامت زان باده که از دست تو نوشیده‌ام...
  4. *زهره*

    خودتی به سرمد میگم بهت اخطار بده‌هااااا

    خودتی به سرمد میگم بهت اخطار بده‌هااااا
  5. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار از دست رفت صبرم، ای ناقه! پای بردار ای ساربان، ! خدا را؛ پیوسته متصل ساز ایوار را به شبگیر، شبگیر را به ایوار در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد ای دیده! اشک می‌ریز، ای سینه! باش افگار هر سنگ و خار این راه، سنجاب دان و قاقم راه زیارت است این،...
  6. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    آن چه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را
  7. *زهره*

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    در مجلسی (باشگاه) طفلی (سرمد) بی ادبی میکرد. ظریفی (زهره) گفت: چرا اینقدر بی‌تربیتی؟ طفل (سرمد) گفت: آب و گل مرا چنین سرشته‌اند. ظریف (زهره) گفت: آب و گل تو را خوب سرشته‌اند...لگد کم خورده!
  8. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید
  9. *زهره*

    غزل و قصیده

    آنانکه شمع آرزو در بزم عشق افروختند از تلخی جان کندنم، از عاشقی واسوختند دی مفتیان شهر را تعلیم کردم مسئله و امروز اهل میکده، رندی ز من آموختند چون رشتهٔ ایمان من، بگسسته دیدند اهل کفر یک رشته از زنار خود، بر خرقهٔ من دوختند یارب! چه فرخ طالعند، آنانکه در بازار عشق دردی...
  10. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    بهایی بهایی بر درگه دوست، هر که صادق برود تا حشر ز خاطرش علائق برود صد ساله نماز عابد صومعه‌دار قربان سر نیاز عاشق برود
  11. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    او را که دل از عشق مشوش باشد هر قصه که گوید همه دلکش باشد تو قصهٔ عاشقان، همی کم شنوی بشنو، بشنو که قصه‌شان خوش باشد
  12. *زهره*

    فراق یار

    اگر کنم گله من از زمانهٔ غدار به خاطرت نرسد از من شکسته غبار به گوش من، سخنی گفت دوش باد صبا من از شنیدن آن، گشته‌ام ز خود بیزار که بنده را به کسان کرده‌ای شها! نسبت که از تصور ایشان مرا بود صد عار شها! شکایت، خود نیست گرچه از آداب ولی به وقت ضرورت، روا بود اظهار...
  13. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    نعمت دیده نخواهم که بماند پس از این مانده چون دیده ازان نعمت دیدار جدا
  14. *زهره*

    سلام خانونم خانوما[IMG] مرسی من امروز توپ توپم تو چطوری؟ دنیا به کام هست؟

    سلام خانونم خانوما[IMG] مرسی من امروز توپ توپم تو چطوری؟ دنیا به کام هست؟
  15. *زهره*

    شعر نو

    امشب در يك خواب عجيب رو به سمت كلمات باز خواهد شد باد چيزي خواهد گفت سيب خواهد افتاد روي اوصاف زمين خواهد غلتيد تا حضور وطن غايب شب خواهد رفت سقف يك وهم فرو خواهد ريخت چشم هوش محزون نباتي را خواهدديد پيچكي دور تماشاي خدا...
  16. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    لب از تو وز شکر پیمانه‌یی چند رخ از تو ز خفتن بتخانه‌یی چند درازی هست در موی تو چندان که می‌باید به هر مو شانه‌یی چند بیازارد گرت زان شانه مویی به پیشت بشکنم دندانه‌یی چند سر آنروی آتش‌ناک گردم بباید شمع را پروانه‌یی چند به زلف و عارضت دل‌های سوزان شب است و آتش...
  17. *زهره*

    كوي دوست

    در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست مست از می و میخواران از نرگس مستش مست در نعل سمند او شکل مه نو پیدا وز قد بلند او بالای صنوبر پست آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست شمع دل دمسازم بنشست چو او برخاست و افغان ز نظربازان برخاست چو...
  18. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    حافظ حافظ لب باز مگیر یک زمان از لب جام تا بستانی کام جهان از لب جام در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است این از لب یار خواه و آن از لب جام
  19. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    کو جنون تا خاک بازیگاه طفلانم کنند؟ روبه هر جانب که آرم، سنگبارانم کنند هست بیماری مرا صحت چو چشم دلبران می‌شوم معمورتر چندان که ویرانم کنند تازه چون ابرست از تردستیم روی زمین می‌شود عالم پریشان، گر پریشانم کنند بسته‌ام چشم از تماشای زلیخای جهان چشم آن دارم که با یوسف به...
  20. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد
بالا