نتایح جستجو

  1. *زهره*

    سلام بر خانوم خانوماا محتاجیم به عنایت شما[IMG] مجبورم بلد باشم وگرنه از دانشگاه بیرونم می‌کنن...

    سلام بر خانوم خانوماا محتاجیم به عنایت شما[IMG] مجبورم بلد باشم وگرنه از دانشگاه بیرونم می‌کنن زبان می‌خونم آخه نیازی نیس خیلی براش وقت بذاری[IMG] آخر شبا یه کتاب کوچولوی داستان بگیر دستت بخون کلمه‌های خوبی توشون پیدا می‌شه
  2. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    دیدگان تو در قاب اندوه سرد و خاموش خفته بودند زودتر از تو ناگفته ها را گفته بودند از من و هرچه در من نهان بود می رمیدی می رهیدی یادم آمد که روزی در این راه ناشکیبا مرا در پی خویش می کشیدی می کشیدی آخرین بار آخرین بار آخرین لحظه تلخ دیدار سربسر پوچ دیدم جهان را باد نالید و من...
  3. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    ز انگشت اشارت، در گریبان خارها دارم بلایی آدمی را بدتر از شهرت نمی‌باشد
  4. *زهره*

    هارداسن آخه؟

    هارداسن آخه؟
  5. *زهره*

    شعر نو

    سر خود را مزن اینگونه به سنگ دل دیوانه‌‌ی تنها ! دل تنگ ! منشین در پس این بهت گران مدران جامه‌ی جان را مدران ! مکن ای خسته ، درین بغض درنگ دل دیوانه‌ی تنها ، دل تنگ ! پیش این سنگدلان ، قدر دل و سنگ یکی‌ست قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی‌ست دیدی ، آن را که تو خواندی به جهان یارترین سینه...
  6. *زهره*

    اندر حکایات باشگاه مهندسان

    لردی بزرگ بر سفره ای بنشست. فالوده ای برایش نهادند مگر کمی شیرین بود. گفت: این فالوده را پیش از آن که به زنبور عسل وحی شود ساخته اند
  7. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    ز سنبلی که عذارت بر ارغوان انداخت مرا به بیخودی آوازه در جهان انداخت ز شرح زلف تو موئی هنوز نا گفته دلم هزار گره در سر زبان انداخت دهان تو صفتی از ضعیفیم میگفت مرا ز هستی خود نیک در گمان انداخت کمان ابروی پیوسته میکشی تا گوش بدان امید که صیدی کجا توان انداخت ز دلفریبی...
  8. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    رمید صبر و دل از من چو دلنواز برفت چه چاره سازم از این پس چو چاره‌ساز برفت سوار گشته و عمدا گرفته باز به دست نموده روی به بیچارگان و باز برفت به گریه چشمهٔ چشم بریخت چندان خون که کهنه خرقهٔ سالوسم از نماز برفت جز از خیال قد و زلف یار و غصهٔ شوق دگر ز خاطرم اندیشهٔ دراز...
  9. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست
  10. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    عبید زاکانی عبید زاکانی میکوش که تا ز اهل نظر خوانندت وز عالم راز بی‌خبر خوانندت گر خیر کنی فرشته خوانند ترا ور میل بشر کنی بشر خوانندت
  11. *زهره*

    غزل و قصیده

    ترک سر مستم که ساغر میگرفت عالمی در شور و در شر میگرفت عکس خورشید جمالش در جهان شعله میزد هفت کشور میگرفت چون صبا بر چین زلفش میگذشت بوستان در مشگ و عنبر میگرفت هر دمی از آه دود آسای من آتشی در عود و مجمر میگرفت بوسه‌ای زو دل طلب میکرد لیک این سخن با او کجا در...
  12. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
  13. *زهره*

    دوستای(مهندسای)تقلبی؟؟؟؟ منظورت چیه؟

    دوستای(مهندسای)تقلبی؟؟؟؟ منظورت چیه؟
  14. *زهره*

    سلام مهران جان هستم الان هر وقت اومدی پیام بده بیام

    سلام مهران جان هستم الان هر وقت اومدی پیام بده بیام
  15. *زهره*

    آدم زهره ترک میشه یهو میای

    آدم زهره ترک میشه یهو میای
  16. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
  17. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    یا بخت من طریق مروت فروگذاشت یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
  18. *زهره*

    بی ادب [IMG]

    بی ادب [IMG]
  19. *زهره*

    شعر نو

    ماه بالاي سر آبادي است اهل آبادي در خواب روي اين مهتابي خشت غربت را مي بويم باغ همسايه چراغش روشن من چراغم خاموش ماه تابيده به بشقاب خيار به لب كوزه آب غوك ها مي خوانند مرغ حق هم گاهي كوه نزديك من است : پشت افراها سنجد ها وبيابان...
بالا