نتایح جستجو

  1. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    # روجا لطفي نژاد # حالا براي قصه ام نشسته ام اينجا # روجا لطفي نژاد # حالا براي قصه ام نشسته ام اينجا چند ساعتي مي شود نشسته ام اين جا . طول مي کشد تا عادت کنم به همه' ا تفا قا تي که اين قدر سريع پيش آمده ا ند و رفته ا ند و همين طور مي آيند . پيرمرد روبرويي چند بارآمده...
  2. *زهره*

    كوي دوست

    سرود سبز علفها نسيم سرد سحرگاه صفاي صبح بهاران ميان برگ درختان و خاك و نم نم باران و عطر پاك خاك و عطر خاك رها روي...
  3. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    چرا نمي گويد كه آن كشيده سر از شرق آن بلند اندام سياه جامه به تن دلبر دلبر آن شير نويد روز ده آن شب شكاف با تدبير ز شاهراه كدامين ديار مي آيد و نور صبح طراوت بر اين شب تاريك چه وقت مي تابد ؟ در انتظار اميدم در انتظار اميد طلوع پاك فلق...
  4. *زهره*

    شعر نو

    غروب مژده بيداري سحر دارد غروب از نفس صبحدم خبر دارد مرا به خويش بخوان همنشين با جان كن مرا به روشني آفتاب مهمان كن پنهسايه من باش و گيسوان سيه را سپرده دست نسيم حجاب چهره چون آفتاب تابان كن شب سياه مرا جلوه اي مرصع بخش دمي به خلوت...
  5. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    كوير تشنه باران است حميد تشنه خوبي به من محبت كن كه ابر رحمت اگر در كوير مي باريد به جاي خار بيابان بنفشه مي روييد و بوي پونه وحشي به دشت بر مي خاست چرا هراس چرا شك ؟ بيا كه من بي تو درخت خشك كويرم كه برگ و بارم نيست اميد بارش...
  6. *زهره*

    غزل و قصیده

    خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را خواه آتش گوی و خواهی قرب، معنی واحد است قرب شمع است آنکه خاکستر کند پروانه را هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق کاینهمه گفتند و آخر نیست این افسانه را گرد ننشیند به طرف دامن آزادگان گر براندازد...
  7. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    بر سر نکشت درتب غم هیچکس مرا جز دود دل که بست نفس بر نفس مرا من سر زنم به سنگ و تو ساغر زنی به غیر این سرزنش میانهٔ عشاق بس مرا روزی که میرم از غم محمل نشین خود بهر عزا بس است فغان جرس مرا زین چاکهای سینه که کردند ره به هم ترسم که مرغ روح پرد از قفس مرا وحشی نمی‌زدم...
  8. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    تا زد به نام من غم او قرعهٔ جنون شد پاره پاره قرعه صفت استخوان مرا
  9. *زهره*

    فراق یار

    هست امید قوتی بخت ضعیف حال را مژدهٔ یک خرام ده منتظر وصال را گوشهٔ ناامیدیم داد ز سد بلا امان هست قفس حصار جان مرغ شکسته بال را رشحهٔ وصل کو کزو گرد امید نم کشد وز نم آن برآورم رخنهٔ انفصال را نیم شبان نشسته جان ، بر در خلوت دلم منتظر صدای پا مهد کش خیال را من که به...
  10. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را هر که باشد، دوست دارد دوستار خویش را هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی عشق می‌داند نکو آداب کار خویش را غیر گو از من قیاس کار کن این عشق چیست می‌کند بیچاره ضایع روزگار خویش را صید ناوک خورده خواهد جست، ما خود بسملیم ای شکار افکن بتاز از پی...
  11. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    من درد تو را ز دست آسان ندهم دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم
  12. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  13. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  14. *زهره*

    [IMG] [IMG] [IMG]

    [IMG] [IMG] [IMG]
  15. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  16. *زهره*

    شعر نو

    ميان اين سنگ و آفتاب پژمردگي افسانه شد درخت نقشي در ابديت ريخت انگشتانم برنده ترين خار را مي نوازد لبانم به پرتو شوکران لبخند مي زند اين تو بودي که هر ورزشي هديه اي ناشناس به دامنت مي ريخت؟ و اينک هرهديه ابديتي است اين تو بودي که طرح عطش را بر...
  17. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    خنده چون مینای می کم کن، که چون خالی شدی می‌گذارد چرخ بر طاق فراموشی ترا
  18. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    ای گل که موج خنده‌ات از سرگذشته است آماده باش گریهٔ تلخ گلاب را
  19. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    هوس هر چند گستاخ است، عذرش صورتی دارد به یوسف می‌توان بخشید تقصیر زلیخا را
  20. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    اندر غم تو نگار، همچون نارم می‌سوزم و می‌سازم و دم برنارم تا دست به گردن تو اندر نارم آکنده به غم چو دانه اندر نارم
بالا