نتایح جستجو

  1. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    عشق کو تا شحنهٔ حسرت به زندانم کشد انتقال عهد فارغ بالی از جانم کشد بر در میخانه من خواهم که آید غمزه مست گه میانم گیرد و گاهی گریبانم کشد پر نگاهی کو که چون بر دل گشاید تیر ناز از پی هم سد نگه تازد که پیکانم کشد سرمه‌ای خواهم که جز یک رو نبینم ، عشق کو تا به میل آتشین در...
  2. *زهره*

    غزل و قصیده

    شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید یکروزه مهر بین که به عشق و جنون کشید آن آرزو که دوش نبودش اثر هنوز بسیار زود بود به این عشق چون کشید فرهاد وضع مجلس شیرین نظاره کرد برجست و رخت خود به سوی بیستون کشید خود را نهفته بود بر این آستانه عشق بیرون دوید ناگه و مارا درون کشید...
  3. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    دلی کز عشق گردد گرم، افسردن نمی‌داند چراغی را که این آتش بود مردن نمی‌داند دلی دارم که هر چندش بیازاری نیازارد نه دل سنگست پنداری که آزردن نمی‌داند خسک در زیر پا دارد مقیم کوی مشتاقی عجب نبود که پای صبر افشردن نمی‌داند عنان کمتر کش اینجا چون رسی کز ما وفاکیشان کسی دست تظلم...
  4. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    دل ز من بردی و گفتی غم مخور گر دلی نبود نه بس کاری بود
  5. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    طی شد ایام جوانی از بناگوش سفید شب شود کوتاه، چون صبح از دو جانب سر زند
  6. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    مستی از شیشه و پیمانه خالی کردند ساده لوحان که در کعبه و بتخانه زدند
  7. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    یارب چه گل شکفته، که امروز در چمن گلها به جای چشم، دهن باز کرده‌اند !
  8. *زهره*

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    هر که مست است درین میکده هشیارترست هر که از بیخبران است خبردارترست
  9. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
  10. *زهره*

    شعر نو

    پنجره اي در مرز شب و روز باز شد رغ افسانه از آن بيرون پريد ميان بيداري و خواب پرتاب شده بود بيراهه فضا راپيمود چرخي زد و كنار مردابي به زمين نشست تپشهايش با مرداب آميخت مرداب كم كم زيبا شد گياهي در آن روييد گياهي تاريك و زيبا...
  11. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    زهره ندارم که سلامت کنم چون طمع وصل مدامت کنم گرچه جوابم ندهی این بسم چون شنوی تو که سلامت کنم چون نتوانم که به گردت رسم گرد به گرد در و بامت کنم مرغ تو حلاج سزد من کیم تا هوس حلقهٔ دامت کنم خاک شدم تا نفس خویش را هم نفس جرعهٔ جامت کنم گر به حسامم بکشی نقد جان...
  12. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    جانا! جانی عاشق روی تو مراست افتادگییی بر سر کوی تو مراست هرگز نتوان گفت –یقین میدانم آن قصه که با هر سر موی تو مراست
  13. *زهره*

    سلام حامدی خوبی؟

    سلام حامدی خوبی؟
  14. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    جز تشنگی تو هوسم می‌نکند می‌میرم و سیرآب کسم می‌نکند چه حیله کنم که هرنفس صد دریا می‌نوشم و می‌خورم بسم می‌نکند
بالا