نتایح جستجو

  1. *زهره*

    كوي دوست

    جرم رهی دوستی روی تست آفت سودای دلش موی تست دل نفس از عشق تو تنها نزد در همه دلها هوس روی تست ناوک غمزه مزن او را که او کشتهٔ هر غم‌زدهٔ خوی تست هست بسی یوسف یعقوب رنگ پیرهنی را که درو بوی تست از در خود عاشق خود را مران رحم کن انگار سگ کوی تست
  2. *زهره*

    فراق یار

    تا دل مسکین من در کار تست آرزوی جان من دیدار تست جان و دل در کار تو کردم فدا کار من این بود دیگر کار تست با تو نتوان کرد دست اندر کمر هرچه خواهی کن که دولت یار تست دل ترا دادم وگر جان بایدت هم فدای لعل شکربار تست شایدم گر جان و دل از دست رفت ایمنم اندی که در زنهار تست
  3. *زهره*

    شعر نو

    مي خروشد دريا هيچ كس نيست به ساحل پيدا لكه اي نيست به دريا تاريك كه شود قايق اگر آيد نزديك مانده بر ساحل قايقي ريخته شب بر سر او پيكرش را ز رهي ناروشن برده درتلخي ادراك فرو هيچ كس نيست كه آيد از راه و به آب افكندش و در اين...
  4. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    # بيژن نجدي # داستان هاي ناتمام # بيژن نجدي # داستان هاي ناتمام من در قصه هايم سر پرنده اي را بريده و پنهان کرده ام تا خواننده به تحرک و تشنج تشديد شده تن و بال و پاهايش خيره شود؛ و پيش از آنکه پرنده بميرد، و تحرکش به سکون تبديل شود، شما طپش و تحرک و زنده بودن را در...
  5. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    # دانشور، کاوه # خاک # دانشور، کاوه # خاک ميگم ممد آقا شما کارت را بکن من برايت تعريف مي کنم .. آقا جان رفته بودند تشيع جنازه دوستشان (همان آقاي جلالي ؛ مي شناختيد که؟) مي گفتندگوش تا گوش آدم آمده بوده... سر خاک حلوا داده اند ملت اينقدر حول زدند که نزديک بوده آقا جان (اسغفر الله ) بيافتند توي...
  6. *زهره*

    فراق یار

    به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست که مونس دم صبحم دعای دولت توست سرشک من که ز طوفان نوح دست برد ز لوح سینه نیارست نقش مهر تو شست بکن معامله‌ای وین دل شکسته بخر که با شکستگی ارزد به صد هزار درست زبان مور به آصف دراز گشت و رواست که خواجه خاتم جم یاوه کرد و بازنجست دلا...
  7. *زهره*

    كوي دوست

    خیال روی تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست به رغم مدعیانی که منع عشق کنند جمال چهره تو حجت موجه ماست ببین که سیب زنخدان تو چه می‌گوید هزار یوسف مصری فتاده در چه ماست اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد گناه بخت پریشان و دست کوته ماست به حاجب در خلوت...
  8. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست می بده تا دهمت آگهی از سر قضا که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست کمر کوه کم است از کمر مور این جا ناامید از در رحمت مشو ای باده...
  9. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    هر سرو که در بسیط عالم باشد شاید که به پیش قامتت خم باشد از سرو بلند هرگز این چشم مدار بالای دراز را خرد کم باشد
  10. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    آن را که نظر به سوی هر کس باشد در دیدهٔ صاحبنظران خس باشد قاضی به دو شاهد بدهد فتوی شرع در مذهب عشق شاهدی بس باشد
  11. *زهره*

    رباعی و دو بیتی

    آن را که جمال ماه پیکر باشد در هرچه نگه کند منور باشد آیینه به دست هرکه ننماید نور از طلعت بی‌صفای او در باشد
  12. *زهره*

    بی ادب ادا در نیار به مامانت میگمااااا

    بی ادب ادا در نیار به مامانت میگمااااا
  13. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    یاری اندر کس نمی بینیم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
  14. *زهره*

    نمونه مکالمات عمومی

    خب دیگه شما هم نظر بدین
  15. *زهره*

    سلام یولداشیم من یاخجی-یم سن نجور؟ نه خبر؟ سن ایمتاحان یوخدو؟

    سلام یولداشیم من یاخجی-یم سن نجور؟ نه خبر؟ سن ایمتاحان یوخدو؟
  16. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Let such pure hate still underprop by Henry David Thoreau Let such pure hate still underprop by Henry David Thoreau Let such pure hate still underprop Let such pure hate still underprop Our love, that we may be Each other's conscience, And have our sympathy Mainly from thence. We'll...
  17. *زهره*

    نمونه مکالمات عمومی

    ببخشید چند روز نبودم مکالمه‌ی 13 A: “How are you doing?” چطوری؟ B: “I’m doing great.” عالیم A: “What movies have you seen lately?” تازگیا چه فیلمایی دیدی؟ B: “I saw Forrest Gump the other day.” دیروز Forrest Gump رو دیدم A: “What type of movie is that?” چجور فیلمیه؟ (از نظر ژانر) B: “The movie...
  18. *زهره*

    داداش ما چطوره؟

    داداش ما چطوره؟
  19. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    # حسين نجفي # خدا کچلا رو دوست داره # حسين نجفي # خدا کچلا رو دوست داره امدم خونه . مامان تو آشپرخونه داشت ظرف مي شست . سلام کردم! جوابم داد اما معلوم بود اعصابش از جايي بهم ريخته . پرسيدم چي شده!؟ گفت برو ببين اين بچه چه کار کرده! رفتم تو اتاق! آبجي کوچيکه گوشه اتاق کز...
  20. *زهره*

    داستان هاي كوتاه

    # احمد محبي آشتياني # حنا # احمد محبي آشتياني # حنا اوايل تير ماه بود كه آمد. خودش ؛ خودش آمد. همه چيزش قشنگ است . چشم هاي سياهش . نگاهِ معصومش. دانه خوردنش .راه رفتنش ،كِز كردنش؛ همه چيزش. پشت هر دو بالش قهوه اي است. بقيه ي پرهايش...
بالا