نتایح جستجو

سلام خانمی مرسی همین که دورادورم ببینم هستی برام کلیه اما امیدوارم همیشه و تو هر شرایطی سرت به خوشیا گرم باشه آوایی:gol::gol::gol::gol:

دی پیر مغان، آتش صحبت افروخت ایمان مرا دید و دلش بر من سوخت از خرقهٔ کفر، رقعه‌واری بگرفت آورد و بر آستین ایمانم دوخت

از فاصله ی مانده من هراس دارم باور دیرینه را من در هواس دارم شاید زندگی بار دگر با من آرام شود رنگ پریشانی ز رخم بیرنگ شود

تکیه به شانه‌ام بده، دل به ترانه‌ام بده راوی آوارگی‌ام، راه به خانه‌ام بده یک‌سره فتح می‌شوم، با تو اگر خطر کنم سایه‌ی عشق می‌شوم، با تو اگر سفر کنم

وقت رفتن به نام دل کاری بکن باز مرا سوی خدا راهی بکن من بی تو باز غرق یارب یاربم یارب یاربم حالا تو نیز کاری بکن

تبسم به که ارزانی؟ به آنکه در یاد داری؟ به محمل نشینان باورم هست به قبله نشینان دلم هست به زاده پرستو چه بگوییم؟ اگر دلتنگ کبوتر هاییم!!

تو به طغیان دلم عادت داری تو به افسون زمان شاهد داری گر زمانه روزی به پیکار بکوشد وای بر او، کین ز جانم بجوشد

تو را برای وفای تو دوست میدارم وگرنه دلبر پیمان شکن فراوان است

در تب و تاب و آن همه پریشانی در لحظه ناب دل دادن و پشیمانی ما را ندامت چاره ای نیست خیال خام ما را حقیقت پاره ای نیست

تکراری اند پنجره ها و ستاره ها خورشید، بی درخشش و گل، سنگ می شود هرکس به جز عزیز دلت یک غریبه است وقتی دلت برای دلی تنگ می شود

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میــان لاله و گـــل آشیـــانـــی داشتم گــرد آن شمع طرب می سوختـم پروانه وار پــای آن ســـرو روان اشـــک روانـــی داشتــم

تو فقط سعی بر آنی که مسافر باشی چشم من در پی اصرار ، دلت می آید ؟ من کمی تلخ مرا خط بزن از زندگی ات جای من فاصله بگذار ، دلت می آید ؟

سلام آوایی خوبی؟ نیستی چرا؟؟؟:cry:

[IMG]

سلام ممنون:gol::gol:

[IMG]

در کارگه کوزه گری بودم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش هر یک به زبان حال با من گفتند کو کوزه گر و کوزه خرو کوزه فروش

از روی ماهت گردون نگشتم از کوی و باغت برون نگشتم تا بال و پر می زنم برایم باش تا از تو دم می زنم کنارم باش

[IMG]

دین و دنیا و دل و جان همه دادم چه کنم وای بر حال کسی کوست گرفتار کسی