نتایح جستجو

:w17: با این همه محدودیت اگه بخره من یکی که ستایشش میکنم.;):smoke: کاری با ارزشه که همه باهاش مخالف باشن. آخ که چه حالی میده.:w07::w25:

تا حالا فکر میکردم مشکلم فقط سر "ل" هستش. اما ظاهرا مشکلات عدیدست. آخه با "ث" هم شعر وجود داره؟؟؟

سلام عزیزم. خوش اومدی به باشگاه. نمیدونم والا. چی بگم. هر روز یه فتوا میدن. میخوان بدبختمون کنن. البته قبلش سکتمون میدن. وای اگه اینی که شبستان میگه درست باشه که ... ای خدا. چرا انقدر اذیت میکنن اینا.:cry:

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش

:exclaim::exclaim::evil::exclaim:باید الان گریه کنی. یا حد اقل یه کم متفاوت شه حالت. ینی چی خندیدیم؟؟؟

میل رفتن مکن ای دوست دمی با ما باش بر لب جو طرب جوی و به کف ساغر گیر

روز اول رفت دینم در سر زلفین تو تا چه خواهد شد در این سودا سر انجامم هنوز ساقیا یک جرعه ده زان آب آتشگون که من در میان پختگان عشق او خامم هنوز

یادمه. راست میگه اولش خیلی خجالتی بود اما بعدش.... من مثلا یه سال بزرگتر بودم ازش... همش میرفتم ببینم معلمشونو اذیت میکنه یا نه:smoke::confused::lol:

الهی بگردم ارغوان جونم. خوب شد معتاد نشدی گلم. اگر نه الان تو جوب بودی. نه نه دیگه کارت از جوب گذشته بود....:smoke:

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور

عالی بود. خیلی عالی

مرسی جوجو. خیلی ناز بود. منم میخوام. خودت اسمشو چی گذاشتی؟ میدونی چیزی که از همه ی اینا برای من جالبتر بود چی بود؟؟؟ اون خرسه که اون گوشه نشسته. جوجو چند سالته. حالا منو بگی که با سن صد سالگیم تو اتاقم عروسک آویزونه و همش باهاش زندگی میکنم میشه دلیل آورد که دخترم. تو دیگه چرا.:surprised:

منم با حرفای سعید موافقم. ضمن اینکه اضافه میکنم کسی قلب یا هر عضو دیگه بدنو نمیخواد دوباره زنده کنه. فقط از مرگش جلوگیری میکنن و اجازه استفاده فرد دیگه ایو از اون عضو میدن. درسته خدا قدرت انجام هر کاریو داره. اما برای خیلی چیزا هم به اختیار خود انسان وسیله هایی قرار داده. اگه بخوایم بگیم خدا...

اینا چه بانمکن. دلم فق برای کلاس اولم و فقط هم برای معلم کلاس اولم تنگ شده. خدا رحمتش کنه. خیلی مهربون بود.:gol: براش فاتحه بخونین . ممنون میشم.

رند ینی همه عددا عین هم باشه؟؟؟ شماره بابای خودم از همشون رند تره نمیگم که:lol:

نوشین جان مدیر محبوبی بودی و به بهترین شکل تالارو هدایت میکردی. من یکی که خیلی دوستت داشتم.و امیدوارم باز هم ببینیمت تو تالار. البته دومان عزیز هم اخیرا کارای خیلی خیلی مفیدی برامون انجام دادن. حالا که مدیر هم شدن و مطمئنا کارشون هم سنگین تر شده. دومان جان میتونی روی کمک همه ی ما حساب کنی. موفق...

احسنت. خوب منو شناختیا...:lol:

داستان شاهدخت سرزمین ابدیت(قسمت اول) نوشته آرش حجازی ( مترجم کتابهای پائولو کوئلیو) یکی بود یکی نبود در سرزمین آریاییان زن و شوهری زندگی می کردند که همه چیز داشتند جز فرزند . شب و روز دعا می کردند که خداوند فرزندی به آنها بدهد . مرد پهلوانی بود که پس از سالها جلال و جنگ حالا که گرد پیری بر ریش...

راستش من هم از شخصیت عذرا اصلا خوشم نیومد. و البته با این نظر هم که مخالفت ما با این شخصیت به خاطر خوب پرداختن نویسنده به این شخصیت هست موافقم. به نظر من هم فقر و یا شاید هم نداشتن دید باز تری نسبت به محیط بیرون باعث ساخته شدن این شخصیت در عذرا شده. شخصیتی که بیشتر در رویای خودش زندگی میکنه و...

خیلی منطقی جواب دادی... منم خیلی دوست داشتم از یه پسر در این مورد بشنوم که واقعا چه حسی دارن وقتی که یه دختر بهشون پیشنهاد نامزدی میده. آره خب منم قبول دارم که استثنا همیشه هست اما دونستن اینی که شما گفتید فکر میکنم برای خیلیا مفید باشه. از جمله خود من.