نتایح جستجو

  1. ک

    صندلی داغ : فائزه(faezeh_asal)

    سلام همسايه سلام همسايه سلام فائزه خانوم! اميدوارم ناراحت نشده باشيد يه کافر اونم شکاک توي صندلي داغتون شرکت مي‌کنه! (گفته‌ايد شک از کفر هم بدتره!) توفيق زيادي نداشته ام در صندلي داغ دوستان شرکت کنم، اگر هم حضوري بوده، به سلام و احترام اکتفا شده. اهل پرسش از ديگران نيستم. به خصوص پرسش‌هايي که...
  2. ک

    اصطلاحات خودماني

    دوست عزيزم! نياز به اجازه نبود. در مقدمه نيز از همه دوستان کمک خواسته بودم. خيلي لطف کردي. "اصطلاحات خودماني" متعلق به همه دوستان است... :gol:
  3. ک

    اصطلاحات خودماني

    "اصطلاحات خودماني" روزهاي تعطيل به‌روز مي‌شود. تا آخر الفبا اين بحث ادامه خواهد داشت. از لطف و محبت دوستان همراه سپاس‌گزارم! :heart::gol:
  4. ک

    نجات خدا!

    قل من ینجیکم من ظلمات البر و البحر، تدعونه تضرعاً و خفیتهً...؛ بگو: چه کسی شما را از تاریکی‌ها خشکی و دریاها {هنگام درماندگی} می‌رهاند؟ او را به "زاری" و "پنهانی" می‌خوانید: اگر ما را از این {تاریکی‌ها و رنج‌ها} برهاند، هرآینه از سپاس‌گزاران باشیم. 6:63 و انسان را بر روی زمین خلیفه قرار داد تا...
  5. ک

    خلوتی با خدا

    مزاحم گاه به گاهِ اوس کريم! اوس کريم کجايي؟ تو كجايي تا شوم من چاكرت چارقت دوزم كنم شانه سرت جامه‌ات شويم شپش‌هايت كشم شير پيشت آورم اي محتشم دستكت بوسم بمالم پايكت وقت خواب آيد برويم جايكت (اي جووووووون) اي فداي تو همه بزهاي من اي بيادت هي هي و هيهاي من با اين‌که کارات مث آدم نيست، اما...
  6. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    تکه ناني دارم، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي. مادري دارم،‌ بهتر از برگ درخت دوستاني، بهتر از آب روان :heart::gol:
  7. ک

    هزار و یک چرا ...؟؟؟ "بحث روز"

    گذشته از دلايلي که آوردم (احترام به موضوعي که از پيش انتخاب کرده‌بودي، نياز به گذر زمان...) پيش از اين‌که نظرم را تقديم کنم، با استقبال دوستان مواجه شدم. رأي جمع، مسلماً‌ باز محترم‌تر از فرد است... چنان‌چه در فرهنگ‌نامه نيز آورده‌ام: تعاليم دين نزد علماي اسلام سه تاست: 1. اعتقادات 2. احکام 3...
  8. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    تا با غم عشق تو مرا کار افتاد بي‌چاره دلم در غم بسيار افتاد بسيار فتاده بود اندر غم عشق اما نه چنين زار که اين بار فتاد
  9. ک

    هزار و یک چرا ...؟؟؟ "بحث روز"

    سما جان!‌ روزي که عنوان بحثت را ديدم، خيلي خوشحال شدم. به استقبال مطلبت آمدم، ولي با چيز ديگري که تصورش را نمي‌کردم، مواجه شدم. براي تلاش علمي دوستان احترام زيادي قائلم، براي همين چيزي نگفتم،‌نياز به گذر زمان داشتم. الان که درخواست نظر کرده‌اي، شايد وقت مناسبي باشد اشاره کنم: نسبت به انتخاب و...
  10. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا به دور لب دوست هست پيماني که بر زبان نبرم جز حديث پيمانه منِ رميده ز غيرت ز پا فتادم دوش نگارِ خويش چو ديدم به دست بيگانه! :gol:
  11. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    رفت آن‌که نبود کس به خوبي يارش بي آن‌که دلم سير شد از ديدارش او رفت و نماند در دلم تيمارش آري برود گل و بماند خارش :gol:
  12. ک

    دروغ مقدس یک فیلسوف!!!

    خدا و اخلاق در دنيايي که آدميان "زندگي" مي‌کنند خدا و اخلاق در دنيايي که آدميان "زندگي" مي‌کنند خواهرم!‌ به پاس قدرداني از تلاش فکري‌ات، نيز تعامل با تو که برايم محترمي، چند نکته را تقديم مي‌دارم: «مرگ خدا در کلام نيچه» نخست: گفته‌اي مرگ خدا، مرگ همه‌ي ماست. در اين شکي نيست و مطمئن باش، نيچه...
  13. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    تا از تو جدا شده است آغوش مرا از گريه کسي نديده خاموش مرا در جان و دل و ديده فراموش نه‌اي از بهر خدا مکن فراموش مرا!
  14. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    ندانمت به حقيقت به در جهان به که ماني جهان و هر چه در او هست، صورتند و تو جاني عطار
  15. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    الا اي آهوي وحشي!‌ کجايييييي؟ مرا با توست چندين آشنايي دو تنها دو سرگردان دو بي‌کس دو دامت در کمين از پيش و از پس بيا تا حال يک‌ديگر بدانيم مراد هم بجوييم ار توانيم که مي‌بينم درين دشت مشوش چراگاهي ندارد ايمن و خوش :gol:
  16. ک

    شعر نو

    چاووشي چاووشي به سانِ ره‌نورداني که در افسانه‌ها گويند، گرفته کولبارِ زادِ ره بر دوش، فشرده چوب‌دست خيزران در مشت گهي پر گوي و گه خاموش، در آن مه‌گون فضاي خلوت افسانگي‌شان راه مي‌پويند، ما هم راه خود را مي‌کنيم آغاز سه ره پيداست: نوشته بر سر هريک به سنگ اندر، حديثي که‌ش نمي‌خواني بر آن ديگر...
  17. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    لطف خدا بيش‌تر از جرم ماست نکته سربسته چه گويي؟‌ خموش! اين خرد خام به ميخانه بر تا مي لعل آوردش خون به جوش گرچه وصالش نه به کوشش دهند هر قدر اي دل که تواني بکوش! :gol:
  18. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    يا رب به که بتوان گفت اين نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجايي ساقي چمن گل را بي‌روي تو رنگي نيست شمشاد خرامان کن تا باغ بيارايي :gol:
  19. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    دل ياد تو آرد برود هوش ز هوش مي بي‌لب نوشين تو کي گردد نوش؟ ديدار تو را چشم همي دارد چشم آواز تو را گوش همي دارد گوش :gol: (ترجيح مي‌دم ديگه شعر بچه‌ها رو بخونم، فعلا...) :heart:
  20. ک

    مشاعرۀ سنّتی

    منعم که به عيش مي‌رَود روز و شبش ناليدن درويش، نداند سببش بس آب که مي‌رَود به جيحون و فرات در باديه، تشنگان به جان در طلبش :gol:
بالا