چرا دردهایم راحس نمی کنم اصلا چرا حس هایم بسته اند....
اَه لعنت بر من و این قلم در به در.....
چه ام شده است این دم غروب جمعه !
خب روی کاغذ بلغز و دردت را بنویس !
به عاشقی می مانم که حرفهایش رسوب شده در دلش و آنقدر حرف نزده که به درد حنجره مبتلا شده
این چشمانم اینقدر بی غیرت شده اند که...