نتایح جستجو

  1. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش که دست دادش و یاری ناتوانی داد برو معالجه خود کن ای نصیحتگو شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد حافظ:gol:
  2. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها
  3. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    بگو شعری محمد بی تعارف نمی خواهد بگردی در زخارف :gol:
  4. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    چنان آشفته و دور از حمیدم که کورم خوانده ازاو نا امیدم مگر پیران چه کرده با تو جانا که در زیر لگدهایت لهیدم:mad:
  5. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا ای ماه کنعانی ترا یاران به چاه افکنده اند در رشته پیوند ما چنگی زن و بالا بیا :gol:
  6. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    من خجالت میشکم بر چشم سارا بنگرم روزگار خواهر شش ساله ام بد میگذشت
  7. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    در وهم نگنجد که چه دلبند و چه شیرین در وصف نیاید که چه مطبوع و چه زیباست صبر و دل و دین می‌رود و طاقت و آرام از زخم پدید است که بازوش تواناست :gol:
  8. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    هر که این روی ببیند بدهد پشت گریز گر بداند که من از وی به چه پهلو خفتم آتشی بر سرم از داغ جدایی می‌رفت و آبی از دیده همی‌شد که زمین می‌سفتم
  9. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    من معتقدم که هر چه گویی شیرین بود از لب شکربار پیش دگری نمی‌توان رفت از تو به تو آمدم به زنهار
  10. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    بیایید و با نام قبلی بگویید شعر بیایید و با حال فعلی بجویید مهر :gol: نگویید اگر شعر با نام من چگونه سرایم در این انجمن
  11. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    من درخور تو چه تحفه آرم جانست و بهای یک نظر نیست دانی که خبر ز عشق دارد آن کز همه عالمش خبر نیست
  12. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است یا رب این تأثیر دولت در کدامین کوکب است
  13. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    ای غم که حق صحبت دیرینه داشتی باری چو می روی به خدا می سپارمت
  14. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    دل چو دادم بتو عقلم ز کجا خواهد ماند مال کی جمع شود خانه براندازانرا
  15. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمی باشد
  16. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    محمد شعر اکر کم می سرایی ولی زیبا و نم نم می سرایی بیا و تازه کن این انجمن را شما از عاشقی هم می سرایی
  17. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    یارب از تاب زلف هندوی او چه قیامت ز هندوان برخاست مشک از چین زلف می‌افشاند آه از ناف آهوان برخاست عطار
  18. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش بیان کند که چه بودست ناشکیبا را بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
  19. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    دور است کاروان سحر زینجا شمعی بباید این شب یلدا را در پرده صد هزار سیه کاریست این تند سیر گنبد خضرا را پروین
  20. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    حمیدرن آمده ماهِ خدایی کجایی توکجایی تو کجایی
بالا