نتایح جستجو

  1. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    یارب چها به سینه این خاکدان در است کس نیست واقف اینهمه راز نهفته را
  2. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    تا خار غم عشقت آویخته در دامن کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها
  3. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    ای گل خوش بوی اگر صد قرن بازآید بهار مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را
  4. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    من بدین خوبی و زیبایی ندیدم روی را وین دلاویزی و دلبندی نباشد موی را روی اگر پنهان کند سنگین دل سیمین بدن مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را
  5. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    صفای پلنت و چکامه سرود درود ای چکامه سرود ای درود
  6. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    آن چنان سخت نیاید سر من گر برود نازنینا که پریشانی مویی ز سرت
  7. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    غمت در نهانخانه دل نشیند به نازی که لیلی به محمل نشیند
  8. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را که رحمت و دادست و دین، بشارت باد که جور و ظلم و تعدی ز خلق برداری
  9. pearan

    مشاعره با اشعار شاهنامه

    نباید که بینند رنجی به راه مکن جز به نیکی بر ایشان نگاه نشست از بر رخش رستم چو گرد پر از خون رخ و لب پر از باد سرد
  10. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    دیدن روی تو را دیده جان بین باید وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است یار من باش که زیب فلک و زینت دهر از مه روی تو و اشک چو پروین من است
  11. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل شهد لب شیرین تو زنبورمیان را
  12. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل شهد لب شیرین تو زنبورمیان را
  13. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    آنچه سرپنجهٔ سیمین تو با سعدی کرد با کبوتر نکند پنجه که با شاهین است
  14. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    بهای روی تو بازار ماه و خور بشکست چنان که معجز موسی طلسم جادو را
  15. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    و من یتق الله یجعل له و یرزقه من حیث لا یحتسب حافظ
  16. pearan

    مشاعره با اشعار بداهه ...

    دلبران با دل تبانی می کنند در عیان نکته پرانی می کنند
  17. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است چه سرانجام خوشی گردش دنیا دارد
  18. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است طالع مگو که چشمه خورشید خاورست
  19. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا
  20. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    یکی را چون ببینی کشته دوست به دیگر دوستانش ده بشارت ندانم هیچ کس در عهد حسنت که بادل باشد الا بی بصارت
بالا