نتایح جستجو

هرکه پیران را کند یاری به شعر از خدا خواهم برایش ماه و مهر

هوا بهتر شود چن روز دیگر نخور غم ای حمید از سوز جیگر

یکی به سمع رضا گوش دل به سعدی دار که سوز عشق سخن‌های دلنواز آرد

تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش بیان کند که چه بودست ناشکیبا را

در وهم نیاید که چه مطبوع درختی پیداست که هرگز کس از این میوه نچیده‌ست

دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت آیا چه جاست این که همه روزه با نمست خواهی چو روز روشن دانی تو حال من از تیره شب بپرس که او نیز محرمست

حمید و رحمتی زیبا سرایند دل پیر و جوان را می ربایند شما شعر تَرِ خود را سرایید بیاید گرچه پیران یا نیاید:gol::gol:

قایق بشکسته را با خون دل سودا کتنم دل به دریا می زنم شاید تورا پیدا کنم

یکی را چون ببینی کشته دوست به دیگر دوستانش ده بشارت ندانم هیچ کس در عهد حسنت که بادل باشد الا بی بصارت

حمید این شعر زیبایت حماسی ست چو فردوسی فریبایت حماسی ست

رضا به داده بده وز جبین گره بگشای که بر من و تو در اختیار نگشادست مجو درستی عهد از جهان سست نهاد که این عجوز عروس هزاردامادست

دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن که این مفرح یاقوت در خزانه توست

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

به تشویق حمیدرن آمدم باز کنیم اینجا دوباره شعر آغاز;)

مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد عالم از ناله عشاق مبادا خالی که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

بُـوَد تاج سر، "اسموک" این مهندس ولی لایه ی "اوزون" را کرده سوراخ :D اگرچه دود سیگارش مجازی ست ولی پیران شـود ویران در این کاخ :smile:

به گوش و هوش آوا آفرین باد خـدا در زنـدگی او را قرین باد;) :gol: دل آزاری کند گر پند پیران خودش محتاج پند است ای عزیزان :heart:

تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود کو عشوه‌ای ز ابروی همچون هلال تو تا پیش بخت بازروم تهنیت کنان کو مژده‌ای ز مقدم عید وصال تو

اگر حیران شدی آوا خدا را یاد خود آور همه دلها به یاد او صداقت می کند باور ;)