نتایح جستجو

  1. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    آن که هرگز بر آستانه عشق پای ننهاده بود سر بنهاد روی در خاک رفت و سر نه عجب که رود هم در این هوس بر باد
  2. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    یک شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است بگذار شهریار به گردون زند سریر کز خاک پای خواجه شیرازش افسر است
  3. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    لطیفه‌ای به میان آر و خوش بخندانش به نکته‌ای که دلش را بدان رضا باشد
  4. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    محمد شمع جمع همرهان است سلامی از گلی خوشبو دهان است :gol:
  5. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    آیینه ای به دست تو دادم که بنگری خود را در این جهان پر از حیرت و هراس پنداشتی مجسمه سنگ و یخ یکی ست؟ کو آفتاب تا بشوی فارغ از قیاس
  6. pearan

    فاضل نظری

    آن کشته که بردند به يغما کفنش را تير از پي تير آمد و پوشاند تنش را خون از مژه ميريخت به تشييع غريبش آن نيزه که ميبرد سر بي بدنش را پيراهني از نيزه و شمشير به تن کرد با خار عوض کرد گل پيرهنش را زيبا تر از اين چيست که پروانه بسوزد شمعي به طواف آمده پرپر زدنش را آغوش گشايد به...
  7. pearan

    *•.¸¸.• تیک تاک دلنشین پاییزی مبارک*•.¸¸.•

    شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت چشم بد دور کز آن تفرقه‌ات بازآورد طالع نامور و دولت مادرزادت حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ...:gol:.....:gol:........:gol:........:gol:......:gol:...
  8. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    در به روی دوست بستن شرط نیست ور ببندی سر به در بر می‌زند سعدیا دیگر قلم پولاد دار کاین سخن آتش به نی در می‌زند
  9. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    وحیدآقا سلام ؛ خوش گلدی ای گل فرا راهــت بــریزم یـــاس و سنـبـل :w30:
  10. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    وحیدآقا سلام خوش گلدی ای گل فرا راهت بریزم یاس و سنبل:gol::w30:
  11. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    یاسمین بویی که سرو قامتش طعنه بر بالای عرعر می‌زند روی و چشمی دارم اندر مهر او کاین گهر می‌ریزد آن زر می‌زند
  12. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    به دستیار مدیر گویم خوش آمد که با بیتی زِ اشعار تر آمد
  13. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    امشبی راغم دل با تو نگفتن حیف است اشک در چشم ونخفتن حیف است من وتنهائی وغمهای درون دل خویش در حضور تو و این داغ نهفتن حیف است
  14. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    آیید و سرایید و تنها نگذارید پیرانه سرم از غم ایّام رهانید
  15. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    دوست نباشد به حقیقت که او دوست فراموش کند در بلا خستگی اندر طلبت راحتست درد کشیدن به امید دوا
  16. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    مرگ حق دارد که از ما روی برگردانده است زندگـــی در کـــام ما زهــــر هلاهل ریختـــههر چه دام افکندم آهوها گریزان تر شدند حال، صدها دام دیگـــر در مقـــــابل ریخته
  17. pearan

    سلام Can I Upload Images for Signature :gol:

    سلام Can I Upload Images for Signature :gol:
  18. pearan

    مشاعره با شعر سعدی

    مرغان قفس را المی باشد و شوقی کان مرغ نداند که گرفتار نباشد
  19. pearan

    مشاعرۀ سنّتی

    قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
  20. pearan

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    کجا پندت دهم من کیلوئی چند؟ خودش پیران بود محتاجِ صد پند! ز اشعار شما دختر معمار بود آرایه ای زیبا در این کار
بالا