نتایح جستجو

  1. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    نویدا شعر من با تو شود کامل و زیبا بپوشان بر تنت جامه دیبا:)
  2. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    تنین زندگانی هم حزین است دلم از دست این دنیا غمین است:surprised:
  3. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    در امتداد رود ما گفتگو کنان، رفتیم گفتم: هنوز هم؟! شاید که آب رفته به جوی آید خندید یعنی، گیرم که آب رفته به جوی آید با آبروی رفته چه باید کرد؟
  4. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر ای كه در قول و عمل شهره بازار شدی مسجد و مدرسه را روح و روان بخشيدی وه كه بر مسجديان نقطه پرگار شدی
  5. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    دستان بسته ام آزاد نبود تا هر چشم انداز را به جان در برکشم هر نغمه و هر چشمه و هر پرنده هر بدر کامل و هر پگاه دیگر هر قله و هر درخت و هر انسان دیگر را.
  6. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    نرگس و دیدگان من وای از این ستمگری در نگهم ترانه ها در نگهش سخن کجا ؟
  7. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    من ماندم و یک کوله بار از خاطره در خاطرم چشم انتظار بر درگهم شاید که روزی در زنی
  8. رجایی اشکان

    **مشاعره با اشعار سهراب سپهری**

    روزگارم بد نيست. تكه ناني دارم ، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي. مادري دارم ، بهتر از برگ درخت. دوستاني ، بهتر از آب روان. و خدايي كه در اين نزديكي است
  9. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    تو رو خدا ببخش اگه غرورم و جا می ذارم وقتی که اسم تو میاد رو همه چی پا میذارم عزیز من ببخش اگه فراموشت نمی کنم ببخش که تو خیالمم حتی بوست نمی کنم:surprised:
  10. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    مبادا بعد از آن دیدارهای خیس رویایی مرا در حسرت چشمان ناز خویش بگذاری ؟
  11. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    دنیای ما اندازه ی هم نیست من خیلی وقتا ساکتم، سردم وقتی که میرم تو خودم شاید پاییز سال بعد برگردم
  12. رجایی اشکان

    **مشاعره با اشعار سهراب سپهری**

    دیوار سایه ها شده ویران. دست نگاه در افق دور کاخی بلند ساخته با مرمر سپید مانده تا برف زمین آب شود. مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر. ناتمام است درخت. زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد و فروغ تر چشم حشرات و طلوع سر غوک از افق درک حیات.
  13. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب (آخرین بیت شعر بود دیگه ت تموم شد):)
  14. رجایی اشکان

    آرام، گفتم دوستت دارم

    همه میگن عشق یعنی دوست داشتن امامن میگم عشق یعنی یکی مثل تو داشتن.....
  15. رجایی اشکان

    **مشاعره با اشعار سهراب سپهری**

    در دور دست قویی پریده بی گاه از خواب شوید غبار نیل ز بال و پر سپید. لب های جویبار لبریز موج زمزمه در بستر سپید. درهم دویده سایه و روشن. لغزان میان خرمن دوده شبتاب می فروزددر آذر سپید.
  16. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا یك شب تحمل كن كه تا باور كنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا می كنم هر شب
  17. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    دستت می سوزد با سیگار ! به خودت می آیی ،یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند ، نه دستی که شانه هایت را بگیرد ، نه صدای که قشنگ تر از باد باشد … تنهایی یعنی این .:cry:
  18. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    ای کاش آن شب دست در مویش نمی بـرد زلـفش که آمــــد روی پـیـشـانی دلم رفــــت دیگـر دلـم ــ رخت سفیدم ــ نـیـست در بـنـد دیـروز طـوفـان شد، چه طـوفـانی... دلم رفت ..!
  19. رجایی اشکان

    معماری با مصالحی از جنس دل

    هذیان نوشته هذیان نوشته میدانستم نبودش برایم درد دارد اما دل میبستم .. میدانستم به یادش اشک میریزم اما لحظه را میخندیدم .. تنهایی سخته وقتی بی حوصله ای .. وقتی خنده رو لباته ولی داری گریه میکنی .. ! خوب نیست نگاه میکنی عشق کردن عشقتو با دیگری .. میگن نبینیش عادت میکنی .. ندیدمش و...
  20. رجایی اشکان

    گفتگوهای تنهایی

    دلم می خواد وقتی / بغضم / می گیره خدا بیاد پایین....... دستمو بگیره و بگه: " آدم__________________ا " اذیتت می کنن؟؟؟ بیا بریم!!
بالا