نتایح جستجو

تنهایی و عشق و درد، مخلوطی که... مرگ است به زندگی چه مربوطی که... هی غلت زدم در خود و غلتک خوردم مشت و لگد بزرگ و کوچک خوردم

یکی با قایقش می آید از دور دل دریا همیشه شور می زد

پیران تو بیا به پای عم پیر شویم ما هر دو عاشق و زمین گیر شویم:cool:

تشکر دوست عزیز:gol::gol:

به چشمانت بیاموز هرکسی ارزش دیدن را ندارد «آندره ژید»

این روزها.... ابری تر از آنم که ببارم نم نم زخمی تر از آنم که بجویم مرهم در برزخ بودن و نبودن هستم چون حاصل کسر صفر صفرم ، مبهم

تلنگر زد به شیشه دست باران شده رنگین کمان پیوست باران

پر از بغض و دروغ و رمز و رازم به چاخانهای باران دل نبازم (ببخشید برای راس و ریس کردن وزن شعر جسارت کردم شبلتون خوش):redface:

خودم رابه فروش گذاشته ام چوب حراج زده ام به رویاهایم کسی بیایدمرابخرد و پس ندهد...

شنیدم من اگر یک اصفهانی 40درجه تب داشته باشد ز بیماری محالست 1درجه را ببخشد:biggrin: حتی در هوای باران بهاری

زبان درنیام لام تاکام خلاف شمشیرتان حرفی نمی زنیم زنیم پیداشده ازدنده ی چپتان زنده به گورپدرمان خندیدیم عروسیاه شماییم قربان پارسیانه تازیانه بزنید... زنیم صیغه ی امرزدن دربارهای تان می رقصیم شماشرابتان رابنوشید سایه تان مستدام قربان زنیم نیم کنیز نیز

عجب باران شیطان و زرنگی به تیزی تو همانند پلنگی:redface:

تو ای باران در این ایام خشکسالی ببار لاقل میان فرش و قالی:cool:

در عین خزان بهار بودن سخت است یک چهر ه ی ماندگار بودن سخت است از دغدغه های مادرم فهمیدم یک خانم خانه دار بودن سخت است

طنینا پست خود را گم نمودم بجای سنتی اینجا نوشتم برای ماسمالی در اخرین بیت نام کاربری تو را نوشتم:D

من زنم"آزادم هنوز نفس می کشم غریبه نیستم" نفس هایم راخفه نکنید ... برسرم حجاب مالکیت...نکشید" عروسک نیستم... طاقچه ای هم نیست برسرآن بنشینم که نگاهم کنید بازی های بی محتوی زن ومرد تمام شد...

این همه غافل از این شاخه به آن شاخه مپر اینهمه قصه شوم از کـَس و ناکس مشنو غافل از دام هوس اینهمه دربر هر ناکس و هرکس منشین تو ای تنین

چه حیف! عمری تلف کردیم چه حیف! هردو باختیم:cry:

بارالها زبانم در ستایش تو قاصر است به من زبانی عطا کن تا گوشه ای اندک از رحمت بیکرانت را سپاس گویم.

[IMG]