نتایح جستجو

تا به جفايت خوشم ترك جفا كرده اي اين روش تازه را تازه بنا كرده اي

OK I look forward it my dear friend

مر عرب را فخر غزوست و عطا در عرب تو همچو اندر خط خطا چه غزا ما بی غزا خود کشته ایم ما به تیغ فقر بی سر گشته ایم

Eternal همیشگی جاودان

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

توبه کنم که بشکنم به هرنفس لذت توبه کردنم توبه شکستن است و بس نیست شبی توبه کنم, می نخورم بار دِگر شب نرسیده به سحر, دوباره میکنم هوس

Hello everybody As a matter of fact in this topic, we initiated the conversation and talked about the subject that exposed but could you please tell us who can suggest a subject and what kind of subject is permitted.

تو ای زهرای زند از نسل وکیلی تو از خود در کنی شعر بدیعی:surprised:

دیشب به گوش سجده زدم حرفهای تلخ ((تا کی مرا عذاب؟!...))....مهم نیست..بگذریم من در تمام زندگیم صبر کرده ام کو اجر بی حساب؟؟!...مهم نیست...بگذریم

یا صاحب الزمان و زمین موعود،دانای هرکه آمد و هر چه بود گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم

در بهار بالغ شدم در تابستان عاشق و در زمستان فارغ حالا این وسط پاییز چه میگوید نمیدانم؟ میترسم انقدر نجوایم کند تا دوباره "تابستانی" شوم!

به جز طنین قدمهای تو هیچ نشنیدم هر زمانی که پا نهادم در این تاپیک طنین گرم گفتارت نشان از آن دارد که تو هستی یک دختر رمانتیک:)

[IMG]

جاده عبور میکند از من تو نیز میگذری از تن سر پیچ سوم دلم ریزش میکند میایستی میپیچی و مرا دور میزنی و به راهت ادامه میدهی انگار نه انگار که من جاده تو بودم تنم تا ابد مسدود میماند و من از روی تمام نقشه های جهان حذف میشوم.

سلام و خسته نباشید لطفا به دوستانی که تو مشاعره ها پایه همیشگی هستند اطلاع بدید و تاریخش و زمان اجرای مسابقه را مشخص کنید من خودم اتفاقی این تاپیک را دیدم شاید خیلی از دوستان علاقه مند نبینند .ممنون

راستش خودمم کلی خندیدم برم پاکش کنم تا کسی ریپورت نداده شبتون ارووووم

آغوش تو جنگلی است از تمشکهای "خاردار" دستهایم را میگشایم به آغوشت فرو میروم روحم زخمی میشود

تبسم را برایت ارزومندم برای سانریسا و باران و خودم خخخ شب خوش

تا خویشتن را لحظه ای از خویشتن غافل کنم از گل شنیدم بوی او مستانه رفتم سوی او تا چون غبار کوی او در کوی جان منزل کنم روشنگری افلاکیم چون آفتاب از پاکیم خاکی نیم تا خویش را سرگرم آب و گل کنم غرق تمنای توام موجی ز دریای تو ام من نخل سرکش نیستم تا خانه در ساحل کنم دانم که آن سرو سهی...

ل كنت گرفته بود و پر از التهاب شد دختر بدون هيچ دليلي مجاب شد .