نتایح جستجو

  1. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    برایم فاش کن نام کاربری را که سان ریسا کلامی سخت باشد:confused:
  2. رجایی اشکان

    کوچه های تنهایی

    تنهایی میگذرد بعد از تنهایی یادی و رد پایی و بعد نگاهی که میرود آرام آرام در سرازیری تنهایی شاید تنها تو بفهمی!
  3. رجایی اشکان

    مشاعره با نام کاربر قبلی

    نیا باران زمین جای قشنگی نیست برو بالا میان ابرها باید زیست:surprised:
  4. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    اون شخص هم شانسش مثل من بوده تو را ای گل کماکان دوست دارم به قدر ابر و باران دوست دارم کجا باشی کجا باشم مهم نیست تو را تا زنده هستم دوست دارم
  5. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    مپیچ این چنین تلخ بر خود ؛ مپیچ . که گر دست بیداد تقدیر کور تو را می دواند به دنبال باد ، مرا می دواند به دنبال هیچ .
  6. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    سلام خدمت تمام دوستان ادیب خودم تو و رفتن تو و دل کندن از من من و شب گریه های گاه بی گاه به دورم هاله ی آزادی ام باش دلیل گریه ها و شادی ام باش
  7. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    رفتی و بعد از رفتنت ای بهترین سهم من گوشه ی دیوار شد زنده ام اما بعد از رفتنت عاقبت سهم من طناب دار شد
  8. رجایی اشکان

    رد پای احساس ...

    یک عالمه کار روی زمین مانده است گلهایم در گلدان چشم به راه آبند مرغ عشقهایم در قفس چشم به راه دانه فیلمهایم چشم به راه دیدن کتابهایم چشم به راه خواندن آهنگهایم چشم به راه شنیدن قلمهایم چشم به راه نوشتن فنجان قهوه ام چشم به راه نوشیدن موهایم چشم به راه...
  9. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    در کف من مشعل توفیق نه ره به نهان خانه تحقیق ده شمع زبانم سخن افروز ساز شام من از صبح سخن روز ساز
  10. رجایی اشکان

    [IMG]

    [IMG]
  11. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود
  12. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    من مات که با این همه تعجلیل چه باید پاسخ بدهم ؟ پیک به تاخیر رسیده نه بال و پری با من ازآن روح پرنده نه جاذبه ای با من از این جسم تکیده موفق باشید و عیدتون مبارک
  13. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم ویران شود این شهر که میخانه ندارد
  14. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    در عمق دلم دلهره ای افتاده انگار به جانم خوره ای افتاده در جاذبه ی عشق تو همواره دلم سیبی است که از سرسره ای افتاده
  15. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای نشتر عشقش به جانم می زنی دردم از لیلاست آنم می زنی
  16. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    ‫ من را نمی شناسد کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم شادم که مثل عده معدودی، شعری برای نام نمی سازم شعرم برای توست شعاری نیست، کشتی برای موج سواری نیست
  17. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    تو و رفتن تو و دل کندن از من من و شب گریه های گاه بی گاه به دورم هاله ی آزادی ام باش دلیل گریه ها و شادی ام باش
  18. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    آینده‌ی خیلی دور،ماضیِ بعیدی بود پشت درِ آرامش طوفانِ شدیدی بود
  19. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    من ز بخت سیاهم اشکی چکیده به راهم سوزم از آتش آهم نفرین بر این زندگی
  20. رجایی اشکان

    مشاعرۀ سنّتی

    اِی بر پدرت دنیا،آن باغ جوانم کو؟ دریاچه‌ی آرامم،کوه هیجانم کو؟
بالا