نتایح جستجو

[IMG]

[IMG]

یِـہ مُدَت کِـہ میگذَرہ آدَم تو زندِگیِ خودِش تَـہ میکِشِـہ ُ فَقَط بِـہ وِسآطَتِ زندِگیِ دیگَرآنه که زندِگی میکُنِـہ ,, ×

دل اگر بســــــتی ، محـــــــکم نبند ! مراقب باش گره کور نزنی ...! او میـــــــــــــــــــــــرود! آنوقت تو میمانی و یک گره کور!

عشق چیست که همه از آن سخن میگویند؟ ع:عبرت زندگی ش:شلاق زمانه ق:قصاص روزگار اما افسوس و صد افسوس که شلاق زمانه را خوردم و قصاص روزگار را کشیدم اما عبرت نگرفتم!

سلام ابجی خوبی

نامردی ها هم چنان ادامه دارد جای پنجره های مهربانی، دیوارهای غرور میگذارند دروغ ها به رنگ صداقت زیباتر میشوند دوست،گاه دشمن میشود خاطره ها فراموش میشوند و تردید، ایمان را نابود میکند روزگار بدیست نازننین!:cry:

[IMG]

آهای مردم دنیا بی انصافی ها تا کی؟؟ زمانه را بدنام کرده ایم صدف ها هم محبت کم آورده اند ... می روم از دل خاطـــرها بیرون رد پایم گل پرپریست که جا می ماند در هیاهوی زمــان بگذار این گل هم به خاطره ها بپیوندد مثل گلبرگ های لای دفترم می دانم که...

بعضـــــے وقتـــ ـ ــا مـجـبـورے تو فضاے بغضتــــــ بـخنـدے... دلتـــــ بگیرهـ ولـــــے دلـگـیرے نکنـــــے... شاکـــے بشــے ولـــے شکایتـــــ نکنـــے... گریـہ کنے اما نـذارے اشکاتـــــ پیـدا بشه خیـــ ـ ـــلے چـیـزارو بـبـیـنے ولــے نـدیــدش بـگیـرے... خیلــے حـرفـارو بـشـنـوے ولی...

از امشب با دروست (درسهای عاشقی و زندگی) همنشینم میترسم خوابتو هر شب ببینم ای معمار شب هر دو دوست همراهم جناب رحمتی و سرکار خانم سارا خوش ببخشید اگر تو شعرا جسارتی شد:gol::gol:

ولی معمار من از این زندگانی همش چون خر بود یادگاریم یا مثل او به درس مشغول بودم یا مثل او نمودم کار بسیار

رحمتی جون همش به اشک ما گیر داده ای تو بگو شعری که در آن اشک نباشد نمیدانی مگر معمار اینجا بود دختر حساس و لطیفی میترسم عاقبت اشکش دراید تو ایا بر اشک زن حریفی

می چکد عشق از بند بند انگشتانم وقتی ریتم ناموزون زندگی را با تو خوش می نوازم

معمار سرودیم در این گوشه خلوت هیهات از این شعر و از این عشق و محبت

اتی از دست تو متواری گشت عجب داری ابهتی رحمتی:cool:

ما دیگه گشته ایم شاگردت معمار قراره درس عاشقی دهی مرا بسیار:redface:

من و باران من و دریا من و ماه من و دلواپسی و حسرت و آه تو و رفتن تو و دل کندن از من من و شب گریه های گاه بی گاه