شعر را بی حادثه می سرایم...
و حتی خالی از هرآن چه قافیه!
و تو را شبیه ادراکی نامفهوم می پراکنم
که صدایش را تنها مورچه های باغچه ام می شنوند!
با تو...
بی تو...
چه فرقی می کند
وقتی همدم من گل سرخیست همزاد عاطفه های جهان
ولانه اش باغچه ایست از خاندان شوره زارها!