نتایح جستجو

مگذار سکوت خلوتت را بغض صدایی بشکند که لب ریز ریز ودرشت دروغ های ناسرانجامیست!

میگم...نیا.

آخی...دوتا کم داری...یه کاریش کن.

اگر به دنبال آرامشت پشت دنیای چشمانم می گردی... باورش نکن! کمی دروغ می گوید... تو همیشه می گفتی چشم های تو مثل دنیایست که شکافتنش آسان است اما... اما خواندنش سخت! یادت است... من هربار می گفتم برعکس می اندیشی! وتو اصرار می کردی! حالا برو...بگرد... ولی...دروغ می گوید! باورش نکن.

به خاطر امضات هم که شده...باشه.

نگذار خلوتت را بغض صدایی بشکند که قافیه جمله هایش ریز و درشت دروغ های ناسرانجامیست!

پچ پچ خدا را شنیدم! از تو می گفت... از او... و حتی من! بین این همه فریاد بین این همه صدای خراشیده ونخراشیده... چه آرام وچه بلند... پچ پچ های خدا شنیدن دارد!

ممنون...خیلی خوشگل بود. راستش وقتی تاپیکی رو که واسه نذرصلوات برای دوستت زده بودن دیدم یه هو ته دلم یه جوری شد... گفتم یعنی... هیچی ولش کن...حالا مطمئن ترم که خوب میشه.امیدوارم ومثل بقیه دعا میکنم. می دونی خدا دوستتو خیلی دوست داره...تو رو هم همینطور.

این خوبه که هنوز به یاد همیم...هوای همو داریم. واسه دوست دوستمون حتما دعا می کنم...هرچندتا صلوات که شد. امیدوارم قبول شه!خدا خودش همه چیزو بهتر می دونه....

تو را چون سایه می دیدم... تورا چون بید می خواندم.. دراین احساس بی رنگی تو را از خویش می راندم... نه چون دستان تو سرداست و همچون شمعِ خاموشی... نه چون اندک زمانی را به چشمانم نمی جوشی... نه این که سایه ات قهراست و من درگیر احساسم نه اینکه همچو یک کودک به دنبال پناهی غرق در رازم... تو را ازخویش من...

اگر نمی نویسم از تو نه اینکه تلخ شده ام... نه این که فراموش شده ای... خواستم کمی دور بمانیم! شاید احساست دروغ پاشی هایش به من نرسید! وگرنه... من که تمام ماه وستاره های شعرم را استعاره از تو گرفته ام!

سرکاری جالبی بود!;)

اگه یه روز سرش داد بزنی خوشحال میشه...اون موقع خیلی دوست داره...آخه میفهمه که اونقدرام روی زمین ما غریبه نیست.

[IMG] چی شده؟؟!! نخندیا...

یه کم عجیب...یه کم غریب...مهم نیست...مهم اینه که لحظه های قشنگیه واسه فکرکردن به چیزایی اززندگی که فراموششون کرده بودم!!مثلا گاهی وقتا خدا... راستی شما تو بارون خدا رو میبینید؟!

شب...چون یه حس قشنگه...خداخیلی نزدیکتره...همه جا ساکته!

من نه به خاطر باورای سیاسی خودم میرم...نه به خاطر کیک وساندیس(آخه ازاین فهش بدتر...این یعنی مردم ایران چه قدربدبخت وگداگشنن که واسه یه ساندیس اعتقاداتشونو...باورهاشونو...فراموش میکنن!!!) من میرم چون احساس میکنم اتحاد الان تنها چیزیه که لازم داریم واسه پیشرفت.

سلااااااااااااام... شناختی؟؟!!

آخییییییییییییییی! خدا بیامرزتم...

[IMG] نمی ترسی از اینکه ناگهان سایه خدا شوم شود؟؟ حتما که تقصیر من وتو نیست!! گاهی خدا آرام و بی صدا لج بازی می کند!