نتایح جستجو

فقط این که... سلامم را پشت هرنگاه تو پنهان می کنم! اگر هستی... پس من سلامم رانخورده ام! اگر گاهی هستی و گاه نه... بازهم سلام نکرده نمانده ام! ... اما اگر نیستی و نمی آیی... دعوت نامه ایست و گواه! که روزموعودت سرم رابالا می گیرم.. صدایم را بالا می برم.. فریاد میزنم و خواهم گفت... خدا که معنی عشق...

آرزوهایم را اگر گم نکنم پای این سردردهای مدام فراموششان خواهم کرد! آروهایم را تا تونبودی خوب می دانستمشان! خوب می شناختمشان! جای خودم را وآرزوهایم را خوب می دانستم! اما... از آن روز شروع تو... دیگر نمی دانم اگر پنجره بزرگترین آرزویم راخواستی ببندی نخواهم گذاشت! ... یا این که فقط می نشینم ونگاهت...

سپیده دم که سربزند، دراین بیشه زارخزان زده شاید دوباره گلی بروید شبیه آن چه که دربهار رویید! پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز...

آرزوهای من دیگرحالا به تو محدود نمی شود! آرزو های او نیز... و او... و حتی آن یکی ها! می بینی... این جا همه چیز عوض شده است! تعجبی هم ندارد تنها راه ارتباطی مان بال های ما بود که امانت دادیم به تو... برای چند روز کوتاه زمینی... و رفتیم... بی خبر از این همه نمک گیری که زمین راهش را خوب بلد است...

من که خوب!!!!!مثل همیشه!ممنون که می پرسین. شما چطوری؟

این همه آدم ! این همه قصه! این همه عجیب! این همه ساز، این همه رقاص! این همه ... ولی... نمی دانم چرا احساس می کنم تنها تویی.. تنها تویی که بااو، می توانم تنهاییم را خط بزنم! تنهایی تویی که با او تنها نیستم!

می خواستم از... دیگر چه فرقی می کند! امید چه مبهم و چه واضح، وقتی خانه نشین شد، دیگر چه فرقی می کند! نه... نخواهم گفت! حتی اگر تمام ثانیه ها تو بگویی! بگویی آن چه را که برای گفتنش تاخیرکرده ای! دیگرنخواهم گفت! حتی اگر شاعر شوی... وبنویسی از تمام آن همه ناتمام... خودت خوب می دانی چه رامی گویم...

جالب بود!!!:surprised:یه کم باورنکردنی!!!!!!:eek: (به نظر من البته)بیشتر نظریست یعنی فکرنکنم درستیش تایید شه آخه یه جوریه;)

[IMG]

[IMG]

آهای! می نویسم برایت... برای تویی که دوستت می دارم. ... ... ... این ها همان رازچشم هایم است! چشم هایی که می گویی بوی باران می دهند!بوی خاک! خودت گفتی بوی عکس مادربزرگت را می دهند! گفتی درست مثل همان هایی هستند که خواب دیده بودیشان! این نقطه های بی سروته راز همان چشم هاست که برایت اینقدر آشنا...

این حوالی ضریب آن هایی که دوستشان دارند ونمی دانند، زیادتر شده است! عالمی می گفت:"...واین دلیل طناب های آویزان زیادیست که کنج هرخانه ودفتری می توان یافتشان!..." ولی تو...همیشه حرف های تازه تری داشتی؛ آن روز هم گفتی: "پشت هرنگاهم سایه ای آویخته بودم از احساس ونوری که آن سایه رامیساخت تو بودی!"...

فقط واسه پرسپولیس بهت رای دادم.ایول!!!شدیدا خوشم اومد.

واسه اونی که حتی ارزش متنفرشدن روهم نداره! واسه اونی که حتی ارزش متنفرشدن روهم نداره! هیچ وقت فکر نکن که دیگه...یعنی دوباره..می تونم دوست داشته باشم! نه!دیگه حتی به تو...به عشقت...به هیچیت فکرنمی کنم...ارزش حرف های ناگفته ای رو که توچشمام قایمشون کرده بودم ندونستی!حالا هم برو! من دل به یه عشق...

این جا...خاطرات تازه رسیده ورق می خورند؛ آن جا...نمی دانم چه! این جا...احساس من برانگیخته می شود؛ آن جا...نمی دانم که! آهای هرکه و هرچه آشنا! آهای تازه رسیده! آهای خانه نشین قلب من! بگذار ترنم نگاهت تمام ترانه هایم را بخواند... من،خودم را کنار تو،آن جا پپنهان کرده ام!

حرف زدن با توآسان ترین کار دنیاست! و درست همان لحظه،سخت ترینشان! راستش این روزها راخودت می دانی... فقط ... یادت است گفته بودم که هستی...همیشه...فقط گاهی روزها بیشتر!؟ یادت است؟ .. این روزهادرست مثل همان قافیه نانوشته ایست که هرروز می خوانم؛ این روزها درست مثل من است! می شود بیایی و شکل همان...

وسرمایی که... وسرمایی که... برایت باد برایت این همه آباد برایت هرچه بادآباد را خواندم... تو ترسیدی ولی انگار! نمی دانم زبانت را، تمام خلوتِ تنهاییِ شامم! نمی دانم زبانت را! تو از من می گریزی یا ازاین احساس تودرتو نمیدانم! ... تو ازهرچه نمی دانم گریزانی واز افسون حتی این نگاهم چشم می پوشی! و...

یه چیزی پیداکردم:) اینکه شبیه ترین سیاره به زمین به همین تازگیا کشف شد.یعنی مطلبشو توآخرین شماره ماهنامه نجوم خوندم. نوشته بود که این سیاره 19برابر زمین حجم داره اماجرمش فقط 5/6برابر زمینه!! این آقا اولیین ابرزمینی هست که اتمسفر داره وبه احتمال زیاد روی سطحش میشه آب پیداکرد...

و زمستان... همیشه این سپیدِ سرد، خون شب های عمرم را می مکد! و آن ابرهای سرخ رنگ مرا به خود می خوانند... و من... ناگزیر از تمام رویای دلنواز چشم های تو، می نشینم و عزای دوریشان را با سیاهی مطلق و سرد و افسونکار...به پا می کنم! و راه می افتم درجاده تنگ وتاریک شب، و از پل تو می خواهم که عبور کنم...

[IMG]آرامش بهار هدیه زمستان است! وحال...زمستانی ترین هدیه قلبم بگذار درخلصه برف باران چشم هایت، کنار آدم برفی روحت، یک عمر ناگزیر بمانم!