باید دست هایت را به آسمان واین چیزها گره بزنیم...
تو می گفتی به من...
می گفتی گنجشک شده ای و هی نوک هایت را میزنی به سر وصورتم...
و حالیت نیست که درد می گیرد!
می گفتی صدایت مثل تازیانه باد نیست...مثل نسیم هم نمی نوازد!
می گفتی کمی قانون باید به خونت اضافه کنند!
می گفتی اگر من نباشم که پاهایت سر...