نتایح جستجو

فانوس به دست می روم سراغ همان کوچه ابتدا. همان جا که تو به من گفتی کبوتر! زیر باران میان انبوهی از نفس های سرد وآینه بخار گرفته ماشین قراضه ات! ... نیست حتی ردپایی از عرض ارادت لاستیک های پوسیده ات به خاک های نم گرفته کوچه، دیگر چه برسد به ردپایمان... به طنین حرف هایمان... به آوازی که تو همیشه...

میدونی چرا...چون وجود موجودات فضایی ربطی به زندگی آدما نداره چون دنبال عوض کردن دنیاشون نیست کم و زیادی هم براشون نمیکنه قبول کردنش یا ردش پس همه راحت تر از چیزی می پذیرنش که به آیندشون به طرز زندگی کردنشون مربوطه.پس به یه همچین چیز مهمی شک می کنن و کمتر از اینم نمیشه توقع داشت...همه چیزش شک...

آخی آبجی منم دلم برات تنگیده بود...همچین ذوق زده شدم دیدم پیامتو.خوب کردی اومدی

فعلا شب بخیر.:smile: فقط اون چیزای سیاسی که گفتی رو اگه میتونی دوست دارم ببینمشون.پستشون کن برام.ممنون:redface:

وجود نداری...خدا! باورت نمی شود؟! هرچه قدر می خواهی بالا و پایین میتوانی بپری! ولی من ایمان آورده ام...به نبودنت.

درمورد سندای مذهبی که من اصلا بهشون اعتقاد ندارم سراغشون نریم در مورد قوم مایا من بیشتر قبولش دارم اما هنوز جای شک هست و کاملا موافقم درمورد چیزی که از سیاست گفتی رفت وآمد موجودات فضایی در کره زمین یه نظریه فوق العادست که منم حتی بهش فکر کردم..ممکنه..و دقیقا این می تونه نشون دهنده این باشه که...

چه جور سندی؟؟از کجا؟؟مثلا این فیلما که تو نت هزارتاش هست؟؟ من وجود موجودات فرازمینی رو هیچ وقت انکار نمی کنم حتی محکم پشت داستانشم اما درمورد یوفوها کاملا نظرم منفیه...و دقیقا به همین دلیل مخالفم که جهان به اندازه بی نهایتها وسیعه و معتقدم همیشه یه اتفاقی میفته که دلیلی پشتش هست.اونا بدون دلیل...

اگه تو این مورداست پس بهتره پرم به پرش نگیره:razz: تازشم کی میره این همه راهو!

دستمال گرفتم به دستم و دنبالت توی کوره راه ها گشتم. نیستی انگار! باور می کنم.

ببین ما آدما عادت داریم تا یه چیز گنگی برامون مسئله میشه یه چیزی که نمی فهمیمش میریم سراغ تخیلات که خوب البته خیلی خیلی خیلی قوی هست.مثلا نمی دونم موجوداتی که رو سیاره های دیگه یا تو کهکشانی دیگه زندگی می کنن چه جورین نمی تونیم پیداشون کنیم نمی تونیم ببینیمشون از اون جاییم که خیلی کنجکاویم و کم...

وای!شوخی می کنی یا من اشتباهی اومدم!!چشام شد یه چارپنج تایی!! واقعا تویی؟؟!! آخی مرسی که یادم کردی...خیلی خوشگل بودن این دوتا

:surprised::surprised::surprised:

موجودات فرا زمینی که وجودشون برا همه یا بیشتر فیزیکدانا یه چیز بدیهیه اما درمورد یوفو ها نه؟!! من یه چیزی میگم... اینکه اگه اینا این همه راهو بکنن کشون کشون بیان برسن زمین با این همه دم و دستگاه از این راه دراز فقط میان اینجا یه شامی چیزی می خورن یه خستگی درمیکنن صبح پامیشن راه میفتن میرن یه ور...

حالا هی بردار این ور اون ور جار بزن جارچیِ مرده! بردار هی نقشه بکش نقشه بکش سیام کنی نقشه بکش ویرونه ی دنیا و بی نوام بکن. بردار هی داد بزن داد بزن تو کوچه های شهر تاریک! بگو این فلانیه همون که من یه روز می خواستم همونی که دنیا رو بدون اون نه نمی خواستم بگو چشماش یه روزی قلب منو از تو سینم برد...

آخی...نشناختی؟! خوب من بودم دیگه...اونم قلمه!

[IMG] قانون تمام آسمان را گم کرده ام...چون تو نیستی تا دست هایم را بگیری و وقتی که نباشی من چه قدر کور می شوم! و وقتی که هستی انگار تمام من غرق می شود لای انگشت های پرنور گرم محبتت... و من زیاد احساس می کنم که خوشبختم... و زیاد احساس می کنم که دوستت دارم...خداوندگار!

قانون تمام آسمان را گم کرده ام...چون تو نیستی تا دست هایم را بگیری و وقتی که نباشی من چه قدر کور می شوم! و وقتی که هستی انگار تمام من غرق می شود لای انگشت های پرنور گرم محبتت... و من زیاد احساس می کنم که خوشبختم... و زیاد احساس می کنم که دوستت دارم...خداوندگار! [IMG]

قهر بودیم با هم...قهر نه من گاهی بهش شک می کنم... من عاشق این شک کردنم...عاشق اینم که بره...یعنی من برم...بعد یه هو...یه هو بعد کلی برگردم ببینمش..وای که چه قد خوبه وقتی میبینی هنوز دستاش برات بازه...هنوز بوسه هاش داغه...هنوز دوست داره...وای که چه قد خوبه وقتی حس می کنی تو کل این دنیا تنهایی و...

غریبه ام...مثل تک تک آدم های این حوالی... و تو هم هستی! باورت نمی شود؛ یک نگاه به خودت بینداز! تو از من هم غریب تری... و از باقی آدم ها هم!

قانون تمام آسمان را گم کرده ام...چون تو نیستی تا دست هایم را بگیری و وقتی که نباشی من چه قدر کور می شوم! و وقتی که هستی انگار تمام من غرق می شود لای انگشت های پرنور گرم محبتت... و من زیاد احساس می کنم که خوشبختم... و زیاد احساس می کنم که دوستت دارم...خداوندگار![IMG]