نتایح جستجو

  1. tools

    کوچه های تنهایی

    هزار افعی مرا در سینه مانده ست ، دلم را ، سینه سینه ، کینه مانده ست . گر آن تصویرهای شاد رفتند ، غبار و زنگ با آیینه مانده ست . هنوز آنگونه خالی نیست این دل ، که گر پرسی ، ندانم چیست این دل .
  2. tools

    من با تو تنها نیستم.

    ازکجا می دانید که مذابی ازفریاد درگلویی از آتش خاموش نمی جوشد درسیه کنجی ازاین تیره شبستان فراموشی ؟ ازکجا می دانید که نخواهد ترکید ناگهان بغض یتیمانه این خاموشی ؟
  3. tools

    فراق یار

    ...خون می خورم وخاموشم . حافظ گویا زمان گفتن دیگر سرآمده ست . من شعری چنان شکوهمند را می مانم ، شعری چنان شکفته و انسانی را ، که واژه ها مرا معنای باستانی خود ، یا پژواک جاودانی خود می دانند ، و با طنین شادی واندوهشان تالارهای جان وتارهای نهانم را می لرزانند ، وآوازهای روشن وتاریک خویش را...
  4. tools

    ثانیه های خاکستری...

    (( فتاده تخته سنگ آنسوی تر ، انگار کوهی بود ...)) سنگی است دو رو ، که هردو می دانیمش . جز (( هیچ )) به هیچ رو نمی خوانیمش . شاید که خطا ز دیده ماست ، بیا یک بار دگر نیز بگردانیمش .
  5. tools

    بزرگوارا ! اندوه درنگاه تو زیبا نیست . بزرگوارا ! درنگاه تو اندوه سقوط شاهینی را می ماند ازاوج ،...

    بزرگوارا ! اندوه درنگاه تو زیبا نیست . بزرگوارا ! درنگاه تو اندوه سقوط شاهینی را می ماند ازاوج ، ازشکوه ، وهیچ زیبا نیست . بزرگوارا ! دراین شبانه ترین ، که درسکون و سکوتش نور نیز باید کورباشد پنداری ، بسا ستاره تاریک که ازنگاه تو تیغی برا تر از درخشش هر آذرخش - هرشهاب – وام گرفت ، وتاخت ،...
  6. tools

    شب تار است شب بیمار ست از غریو دریای وحشت زده بیدار است شب از سایه ها و غریو دریا سر شار است،...

    شب تار است شب بیمار ست از غریو دریای وحشت زده بیدار است شب از سایه ها و غریو دریا سر شار است، زیبا تر شبی برای دوست داشتن. با چشمان تو مرا به الماس ستاره های نیازی نیست، با آسمان بگو
  7. tools

    شب تار است شب بیمار ست از غریو دریای وحشت زده بیدار است شب از سایه ها و غریو دریا سر شار است،...

    شب تار است شب بیمار ست از غریو دریای وحشت زده بیدار است شب از سایه ها و غریو دریا سر شار است، زیبا تر شبی برای دوست داشتن. با چشمان تو مرا به الماس ستاره های نیازی نیست، با آسمان بگو
  8. tools

    خاطرات آن روزها...

    پایان گفتگوی دو شب زنده دار انگار آن حقیقت فرجامین را ، فرجام هرحقیقت را انگار آغاز بود : - (( فردا کجا ببینمت ؟ )) آن دیگر خمیازه اش به خنده بدل شد : - (( فردا ؟ نگاه کن : خورشید سرزده ست . )) خمیازه اش به خنده بدل شد . فردا امروز بود ، و روز ، روز کسل ، کسالت تاریخ با پگاهش درامتداد زرد خیابان...
  9. tools

    زیبا ترین تماشاست وقتی شبانه بادها از شش جهت به سوی تو می ایند، و از شکوهمندی یاس انگیزش پرواز...

    زیبا ترین تماشاست وقتی شبانه بادها از شش جهت به سوی تو می ایند، و از شکوهمندی یاس انگیزش پرواز ِشامگاهی ِدرناها را پنداری یکسر به سوی ماه است. *** زنگار خورده باشد بی حاصل هر چند از دیر باز آن چنگ تیز پاسخ ِ احساس در قعر جان ِ تو، ـ پرواز شامگاهی درناها و باز گشت بادها در گور خاطر تو غباری از...
  10. tools

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    تو چهره ات شگفت ترین ست ای مخمل مقدس آتش ای بی خیال من در چشم های تو این مشت های بسته این شعله های بسته این شعله های پاک بلند آخر به انزوای سرد و قفس ها و فواره های منجمد روز راه خواهد یافت و طرح منفجر کننده ی آن بر گوش های محتضر مثل دو گوشواره زرین آویزه می کند اینک سپیده ی...
  11. tools

    كوي دوست

    دگر صبح است و پایان شب تار است دگر صبح است و بیداری سزاوار است دگر خورشید از پشت بلندی ها نمودار است دگر صبح است دگر از سوز و سرمای شب تاریک ، تن هامان نمی لرزد دگر افسرده طفل پابرهنه ، از زبان ما در شب ها نمی ترسد دگر شمع امید ما چو خورشیدی نمایان است دگر صبح است کنون شب زنده داران...
  12. tools

    رفتن...

    رهروان خسته را احساس خواهم داد ماه های دیگری در آسمان کهنه خواهم کاشت نورهای تازه ای در چشم های مات خواهم ریخت لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد سهره ها را از قفس پرواز خواهم داد چشم ها را باز خواهم کرد خواب ها را در حقیقت روح خواهم داد دیده ها را از پس ظلمت به سوی ماه خواهم خواند...
  13. tools

    فراق یار

    بی تو نه بوی خاک نجاتم داد نه شمارش ستاره ها تسکینم چرا صدایم کردی چرا ؟ سراسیمه و مشتاق سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی نشان به آن نشان که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت و عصر عصر والیوم بود و فلسفه بود و ساندویچ دل وجگر
  14. tools

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    بامن بگو : (( وقتی که صدهاصدهزاران سال بگذشت ، آنگاه ... )) اما مگو : (( هرگز ! )) هرگز چه دوراست ، آه ! هرگز چه وحشتناک ، هرگز چه بی رحم است
  15. tools

    آرامش...

    سخن از بخت نگاهی نیست که براوعایق بیرنگ بلور راه نتواند بست به زمانی که بلوغ نور رنگ ها را به هماغوشی درباغ فرا می خواند . سخن از بهت مه آلوده چشمانی ست که پس پنجره بسته به جا می ماند .
  16. tools

    من با تو تنها نیستم.

    (( سواد وحشت کشتارگاه و سایه تیغ وبیم رستن فواره های خون...)) (( آری ولی چرای بره نوباوه را نظاره کنیم به واحه های علف . دراین سترگ بیابان عجیب گیتی هموارمی تواندبود، عجیب کوچک و خوشبخت ...)) (( ولی سپیده دندان گرگ درراه است ...)) (( به آب و سبزه بیندیشیم ، به مهربانی عصر...))
  17. tools

    رد پای احساس ...

    آنچه من می بینم ماندن دریاست ، رستن وازنورستن باغ است ، کشتن شب به سوی روز است ، گذرا بودن موج وگل و شبنم نیست . گرچه ما می گذریم ، راه می ماند . غم نیست .
  18. tools

    ثانیه های خاکستری...

    از باده ی نیست سر خوشم ، سرخوش و مست بیزارم و دلشکسته ،‌ازهر چه که هست من هست به نیست دادم ، افسوس که نیست در حسرت هست پشت من پاک شکست
  19. tools

    رد پای احساس ...

    یک عمر تو را به هر کجایی بردم هر لحظه گذشت بی تو من نشمردم حالا تو بمان و قصه ات راحت باش از بس نرسیدم به تو آخر مردم
  20. tools

    من با تو تنها نیستم.

    گفتم که سکوت ... ! از چه رو لالی و کور ؟ فریاد بکش ،‌که زندگی رفت به گور گفتا که خموش ! تا که زندانی زور بهتر شنود ، ندای تاریخ ز دور بستم ز سخن لب ، و فرا دادم گوش دیدم که ز بیکران ،‌دردی خاموش فریاد زمان ،‌رمیده در قلب سروش کای ژنده بتن ،‌ مردن کاشانه به دوش بس بود هر آنچه زور بی...
بالا