دلم ، زغربت شبهاي نم زده ، تنگ است
دريغ ، هرچه بر اين شيشه مي خورد سنگ است
در اين هواي مه آلود و بغض و تنهايي
چگونه خنده بر آرد ،دلي كه تنگ هست
شبت پرستاره.ممنون از همراهيت
نام تو را چو مي برم ...مست شراب مي شوم
با نگهي به چشم تو ...در تب و تاب مي شوم
قصه ي دل شنيده اي ...؟؟ رو به جنون رميده اي ..؟؟
شب چو رسد به ياد تو ....راهي خواب مي شوم
ممنون از همراهي همه ي دوستان ، شب خوش
دل در گرو يار همي بستم و غم خوار شكستــم
چشمي به رهش دادم و دلدار نشستــم
شايد خبري گردداز او ، هرشبم اين است دعايــم
كي كاش ، دلش لرزدو آيد به سراغــم