نتایح جستجو

  1. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    وصل تو کجا و من مهجور کجا دردانه کجا حوصله مور کجا هر چند ز سوختن ندارم باکی پروانه کجا و آتش طور کجا
  2. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تو همان گلي كه بوئي زبهشت داري و ليك بكني معطر آنجا كه قدم نهي و پائي سلام خوش اومدي:gol:
  3. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا بود بار غمـــَت بر دل بـــی‌هـــوش مرا سوز عشقـت ننـشاند ز جگر جـــوش مـرا سعدی __________________
  4. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تو خوبی آنقدر که هوا خوب می شود اصلا هوای من شده خوب از هوای تو
  5. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    یارب دردی که ناله آغاز کنم شوری که سرود شوق را ساز کنم چشمی که به سوی خویش چون باز کنم آن گمشده را ز دور آواز کنم
  6. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    اشك گرم و آه سرد و روي زرد و سوز دل حاصل عشقند و من اين نكته مي ‌دانم چو شمع
  7. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد حُسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد
  8. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    من به ديوانگــــی از عشق تو افسانه شدم عشق گفتی و من از عشق تو ديوانه شدم
  9. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    یک قطره چشیدیدم زمینای محبت گشتیم فنا زدریای محبت
  10. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
  11. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    به بوي زلف تو دادم دل شکسته بر باد بيا که جان عزيزم فداي جان تو باد
  12. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    با رشته ي زلف توام امشب سر راز است افسوس که شب کوته و اين رشته دراز است
  13. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم گاهی از کوچه‌ی معشوقه‌ی خود می‌گذرم
  14. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    مـا ره بـه کـوی عـافـیـت دانـیـم و مـنـزلـگـاه انس ای در تــکــاپــوی طـلـب گـم کـرده ره بـا مـا بـیـا
  15. *zahedan

    پروردگارا سپاس پروردگارا درود بفرست به محمد و خاندان محمد و فرج امام زمان را نزدیک بگردان [IMG]

    پروردگارا سپاس پروردگارا درود بفرست به محمد و خاندان محمد و فرج امام زمان را نزدیک بگردان [IMG]
  16. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    اين پيامت غرق طوفانم نمود اشك باران ، اشك بارانم نمود در سپيدي گر چه همچون برف بود ليك سرشار از هزاران حرف بود
  17. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم ، زغربت شبهاي نم زده ، تنگ است دريغ ، هرچه بر اين شيشه مي خورد سنگ است در اين هواي مه آلود و بغض و تنهايي چگونه خنده بر آرد ،دلي كه تنگ هست شبت پرستاره.ممنون از همراهيت
  18. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    وصف حال دل من وصف عذاب حال این در به دری ، حال خراب چه بگویم همه دَردم همه درَد همه رویای محال و همه چی مثل سراب
  19. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    نام تو را چو مي برم ...مست شراب مي شوم با نگهي به چشم تو ...در تب و تاب مي شوم قصه ي دل شنيده اي ...؟؟ رو به جنون رميده اي ..؟؟ شب چو رسد به ياد تو ....راهي خواب مي شوم ممنون از همراهي همه ي دوستان ، شب خوش
  20. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دل در گرو يار همي بستم و غم خوار شكستــم چشمي به رهش دادم و دلدار نشستــم شايد خبري گردداز او ، هرشبم اين است دعايــم كي كاش ، دلش لرزدو آيد به سراغــم
بالا