کامیار _ یعنی ۹ ماه خدمتت رپتو ؟
نصرت _ رپتو !
کامیار _ زرنگ نبودی ! من چشممو که تو این دنیا وا کردم ، گواهی ۱۱ ماه خدمتم دستم بود و ضمیمه پرونده کردم !
" چهار تایی زدیم زیر خنده که من حواسم پر شد و لیوان نوشابه رو ورداشتم و خوردم ! یه آن چشمام افتاد به کامیار و تازه فهمیدم چیکار کردم ! زیر چشمی...