نتایح جستجو

  1. elnaz66

    فريدون مشيري

    سایه ها در سکوت دلنشین نیمه شب میگذشتیم ازمیان کوچه ها راز گویان هر دو غمگین هر دو شاد هر دو بودیم ازهمه عالم جدا تکیه بر بازوی من میداد گرم شعله ور ازسوز خواهش ها تنش لرزشی بر جان من میرخت نرم ناز آن بازو به بازو رفتنش در نگاهش با همه پرهیز و شرم برق میزد آرزویی دلنشین در دل من با...
  2. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    نگاه کن که موم شب به راه ما چگونه قطره قطره آب میشود صراحی سیاه دیدگان من به لای لای گرم تو لبالب از شراب خواب میشود
  3. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    وه که امروز چه آشفته وبی خویشتنم دشمنم باد بدین شیوه که امروز منم شد چو مویی تنم از غصه نادیدن تو رحمتی کن که ز هجر تو چو مویی است تنم
  4. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    راه نفسم بسته شد از آه جگر تاب کو هم نفسی ، تا نفسی رانم از این باب ؟
  5. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
  6. elnaz66

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    هر شب هجر بر آنم که اگر وصل بجویم همه چون نی به فغان آیم و چون چنگ بمویم لیک مدهوش شوم چون سر زلف تو ببویم گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
  7. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    کام امیدم به خون آغشته شد تیرهای غم چنان بردل نشست کاندرین دریای مست زندگی کشتی امید من بر گل نشست دکتر شریعتی
  8. elnaz66

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم آرزو داشتم برم تا به دریا برسم شب و آتیش بزنم تا به فردا برسم .
  9. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    تا با غم عشق تو مرا کار افتاد بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
  10. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    من ز در بستن و وا کردن میخانه به جان آمدم ، گر نکنم باز و نبندم چه کنم ؟ غم هجران و پریشانی و بد بختی من تو پسندیدی اگرمن نپسندم چه کنم ؟ عارف
  11. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    تا فکندم به سر کوی وفا رخت اقامت عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت سر و جان و زر و جاهم همه گو ، رو به سلامت { عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهل است ، تحمل نکنم بار جدایی } شهریار
  12. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    دل چو شد غافل ز حق فرمان پذیر تن بود می برد هر جا که خواهد اسب خواب آلود را صائب
  13. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    سبک مغزی کز اسباب جهان بر خویش می بالد چو حمالی است کز بار گران بر خویش می بالد صائب
  14. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشانم پریشان آفریدند پریشان خاطران رفتند در خاک مرا از خاک ایشان آفریدند باباطاهر
  15. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت من آدمی به چنین شکل و خوی قد و روش ندیده ام ، مگر این شیوه از پری آموخت ؟ سعدی
  16. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    دیر آمدی ای نگار سر مست زودت ندهیم دامن از دست معشوقه که دیر دیر بینند آخر کم از آنکه سیر بینند سعدی
  17. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    من آن گلبرگ مغرورم که دارم عمر کوتاهی مگو با من مگو با من چرا هرلحظه می کاهی
  18. elnaz66

    چرا وقتی یه خانم توی خیابون را می ره هر کسی به خودش اجازه میده هر حرفی بزنه؟

    مشکل جای دیگه است . پدرم از قدیم که تعریف می کنه میگه : طرف از کاباره می اومد بیرون مست بود و وقتی حالا از روی مستی متلکی به یه دختر مینداخت یا مزاحمت براش ایجاد میکرد همه که این صحنه رو میدیدن میرفتن تا جایی که میخورد میزدنش ، اما الان اگه یه همچین اتفاقی میافته بقیه وامیستن نگاه...
  19. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    دلا خوبان دل خونین پسندند دلا خون شو که جانان این پسندند متاع کفر و دین بی مشتری نیست گروهی این گروهی آن پسندند باباطاهر
  20. elnaz66

    كل كل فوتبالی

    منم مصداق اون پیرزن هستم که دوست داشت یوسف تو بازار برده فروش ها بخره ولی پول نداشت به همه گفت اشکالی نداره همین که اسمم تو لیست خریدارهای یوسف باشه برام بسته . من اصلا کل کل قرمز و آبی و بلد نیستم فقط می خواستم اسمم تو لیست هوادارهای استقلال باشه.
بالا