نتایح جستجو

  1. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    من درد تو را زدست آسان ندهم دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم
  2. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    لبش میبوسم و سر می کشم می به آب زندگانی برده ام پی نه رازش میتوان گفت با کس نه کس را می توانم دید با وی
  3. elnaz66

    دیر آمدی! خیلی دیر...

    گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی گر بیایی دهمت جان ور نیایی کشدم غم من که میخواهم بمیرم چه بیایی چه نیایی :smoke:
  4. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم
  5. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    لبش میبوسم و سر میکشم می به آب زندگانی برده ام پی نه رازش میتوان گفت با کس نه کس را میتوانم دید با وی
  6. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    روز من شب شد و آن ماه به راهی نگذشت این چه عمری است که سالی شد و ماهی نگذشت
  7. elnaz66

    بهترين کتابي‌ که به تازگي خوانده‌ايد؟

    من کتاب های آقای مسعود لعلی و پیشنهاد میکنم یه مجموعه کتاب تحت عنوان اصلی شما عظیم تر از آنی هستید که می اندیشید که در قالب 7 جلد نه چندان قطور منتشر شده ، و اخیرا کتابی که ازشون خوندم کتاب ز مثل زندگی کتاب های خوبی هستند .
  8. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    در شب هجران چراغم غیر شمع ماه نیست ، آن هم از بخت سیاهم گاه هست و گاه نیست .
  9. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    ای که از کوچه ی تنهایی ما میگذری گوش کن ناله من از سر دیوار گذشت
  10. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    دلي دارم كه از تنگي در او جز غم نمي گنجد غمي دارم ز دلتنگي كه در عالم نمي گنجد
  11. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    هر شب هجر بر آنم که اگر وصل بجویم همه چون نی به فغان آیم و چون چنگ بمویم لیک مدهوش شوم چون سر زلف تو ببویم گفته بودم چوبیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی شهریار
  12. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    مکن آن نوع که آزرده شوم از خویت دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت گوشه ایی گیرم و من بعد نیایم سویت نکنم بار دگر یاد قد دلجویت وحشی بافقی
  13. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم به آن امید دهم جان که خاک کوی تو باشم سعدی
  14. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
  15. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    من دو بار ت دادم :smile: تا کی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
  16. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    تا فکندم به سر کوی وفا رخت اقامت عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت شهریار
  17. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد حافظ
  18. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    مرا می بینی و هر دم زیادت میکنی دردم تو را می بینم و میلم زیادت میشود هر دم حافظ
  19. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    تا با غم عشق تو مرا کار افتاد بیچاره دلم در غم بسیار افتاد مولانا
  20. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    در خرابات مغان نور خدا میبینم وین عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
بالا