نتایح جستجو

  1. elnaz66

    به یاد قیصر امین پور

    فصل تقسیم گل وگندم چشم ها پرسش بی پاسخ حیرانی ها دستها تشنه تقسیم فراوانی ها با گل زخم ، سر راه تو آذین بستیم داغهای دل ما جای چراغانی ها حالیا دست کریم تو برای دل ما سر پناهی است در این بی سر و سامانی ها وقت آن شد که به گل حکم شکفتن بدهی ای سر انگشت تو آغاز گل افشانی ها فصل...
  2. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس گشته ام دور دنیا و آخر کار دلبری بر گزیده ام که مپرس حافظ
  3. elnaz66

    روز جهانی کوروش بزرگ

    بله ما سد می سازیم دشت پاسارگاد و تنگه ی بلاغی و میدیم زیر آب بعد بهمون بر می خوره که چرا فیلم 300 برامون می سازن تا وقتی خودمون برای خودمون ارزش قائل نشیم همینه همه ی کشور ها برای کوروش مراسم می گیرن و ازش به نیکی یاد می کنن یا ترکیه می آد مراسم یادمان مولوی می گیره اون وقت ما دست رو دست...
  4. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    تا فکندم به سر کوی وفا رخت اقامت عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت سرو جان و زر و جاهم همه گو ، روبه سلامت (عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی) شهریار
  5. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    دردا و دریغا که در این بازی خونین بازیچه ی ایام ، دل آدمیان است ابتهاج
  6. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    تا که بودیم ، نبودیم کسی کشت ما رو غم بی هم نفسی تا که مردیم همگی یار شدند تا که خفتیم همه بیدار شدند
  7. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    دی سیر خیال این گلستان کردیم محو تو شدیم و گلبه دامان کردیم واشد مزه ای که همچو بال طاووس ایجاد هزار چشم حیران کردیم بیدل
  8. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده زیر نشین علمت کاینات ما به تو قایم چو تو قایم به ذات نظامی
  9. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است به امید آنکه شاید تو به چشم من در آیی سر برگ گل ندارم ز چه رو روم به گلشن که شنیده ام ز گلها همه بوی بی وفایی عراقی
  10. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    مهتاب به نور ، دامن شب بشکافت می خور که دمی بهتر از این نتوان یافت خوش باش و بیاندیش که مهتاب شبی خوش بر سر خاک یک به یک خواهد تافت عطار
  11. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    من درد ترا ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم مولوی
  12. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    من آن گلبرگ مغرورم که دارم عمر کوتاهی مگو با من مگو با من چرا هر لحظه می کاهی
  13. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    تو کی بودی ای مسافر که به یادت باید آواره بمونم پا به پای باد شبگرد برم و از تو بخونم ( مریم حاجتی )
  14. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد
  15. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    دم غنیمت دان که دنیا یک دم است آنکه با دم همدم است او آدم است
  16. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    در این درگه که گهگه کـُه که و که کُه شود ناگه مشو غره به امروزت ز فردایت نیی آگه
  17. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را من چشم در راهم شباهنگام ، در آندم که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی ، وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم، تورا من چشم در راهم.
  18. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را
  19. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    ندهد هوشمند روشن رای به فرومایه کارهای خطیر بوریا باف اگر چه بافنده است نبرندش به کارگاه حریر سعدی
  20. elnaz66

    مشاعرۀ سنّتی

    در نمازم خم ابروی تو به یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
بالا