مشاعرۀ سنّتی

[گلابتون]

تو كه مرا به پرده ها كشيده اي
چگونه ره نبرده اي به راز من
گذشتم از تن تو زانكه در جهان
تني نبود مقصد نياز من

اگر بسويت اين چنين دويده ام
به عشق عاشقم نه بر وصال تو
به ظلمت شبان بي فروغ من
خيال عشق خوشتر از خيال تو

 

[sina1]

وگر مقابله میبینم که تیر می آید
زدیدنت نتوانم که دیده دربندم

 

[arnela]

می رسی از راه روزی با شتاب/خسته و غمدیده و افسرده جان
دیده می دوزی به سوی کاج ها/می کنی پاک از محبت گردشان

 

[محسن2115]

نه از رومم /نه اززنگم/همان بيرنگ بيرنگم

 

[گلابتون]

من ترا در تو جستجو كردم
نه در آن خوابهاي رويائي
در دو دست تو سخت كاويدم
پر شدم . پر شدم ، ز زيبائي

 

[saghar20]

من نه انم که توام میدانی من همانم که خودم نیز ندانم

 

[kooshajimbo]

من اینجا چون نگهبانم تو چون گنج
تو را آسودگی باید مرا رنج

 

[سرمد حیدری]

جز آستان توام در جهان پناهی نیست.......سر مرا بجز ای در حواله گاهی نیست
عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم.......که تیغ ما بجز از ناله‌ای و آهی نیست

 

[ghisoo_tala]

تا كي به انتظار قيامت توان نشست ،
برخيز تا هزار قيامت به پا كنيم

 

[R@mtin.eng]

مستم که آنچنان که ندانم ز بی خودی ....... در عالم خیال که آمد و کدام رفت

 

[massom11111]

تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست زدامن بدارمت

 

[ie student]

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت...

 

[elnaz66]

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد

بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

 

[ghisoo_tala]

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد

بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

دم از سیر این دیر دیرینه زن صلائی به شاهان پیشینه زن
همان مرحله است این بیابان دور که گم شده در او لشکر سلم و تور
حافظ

 

[neda_eng]

رفتم از من نرنج ونگو او وفا نداشت
راهی بهجز گریز برایم نماده بوده
این کوره راه پوچ
من را به ورطه ی نا بودی کشانده بود

 

[neda_eng]

رفتم از من نرنج ونگو او وفا نداشت
راهی به جز گریز برایم نماده بوده
این کوره راه پوچ
من را به ورطه ی نا بودی کشانده بود

 

[titisatiti]

دوش از جانب آصف پیک بشارت آمد / کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

 

[neda_eng]

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چو بشد دلبر وبا یار وفا دار چه کرد

 

[secret_f]

در رقص گلوله دلنشین می میرند روی هیجان سرخ مین می میرند
خاکستر پیکر تو هم گم شده است مردان بزرگ اینچنین می میرند

 

[niushaarchitect]

دنیای ما بزرگه
پر از شغال و گرگه!
دنیای ما - هی هی هی !
عقب آتیش - لی لی لی !
آتیش می خوای بالا ترک
تا کف پات ترک ترک ...

 

[elnaz66]

کام امیدم به خون آغشته شد

تیرهای غم چنان بردل نشست

کاندرین دریای مست زندگی

کشتی امید من بر گل نشست

دکتر شریعتی

 

[d_vasegh]

میشه منم بیام

میشه منم بیام

تا به کی در نیک نامی روزگارم بگذرد
تا به کی بی مطرب و می روزگارم بگذرد

فیض کاشانی

 

[niushaarchitect]

دو نفر
همه نیستند
همیشه نیستند
خویش اند
و حس و حدسشان برای حادثه نزدیک
حدس دور دارند

احمدرضا احمدی

 

[sina1]

دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

 

[d_vasegh]

دیدی آن ترک خطا دشمن جان بود مرا
گر چه عمری به خطا دوست خطابش کردم

 

[massom11111]

می خواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوست
از غیرت صبا نفسش در دهان گرفت

 

[russell]

تير آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش
رحم کن بر جان خود پرهيز کن از تير ما

 

[massom11111]

اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش
که به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود

 

[secret_f]

در اضطراب دستهای پر، آرامش دستان خالی نیست
خاموشی ویرانه ها زیباست»
این را زنی در آبها می خواند
در آبهای سبز تابستان
گوئی که در ویرانه ها می زیست

 

[shanli]

تاج شاهی طلبی گوهر ذاتی بنمای***ور خود از تخمه ی جمشید و فریدون باشی
ساغری نوش کن و جرعه بر افلاک نشان*** چند و چند از غم ایام جگر خون باشی

حافظ