نتایح جستجو

ربوده بوسه ی گرمی ز کام پر عطشی بهم فشرده لبان را ز بیم گمشدنش نادرپور

مردم از حسرت به پیغامی دلم را شاد کن ای که میگفتی فراموشت نسازم ، یاد کن لاهوری

دردی و تبی که برده بود از تو شکیب چون از تو جدا گشت مرا گشت نصیب صد شکر که بر خلاف دیدار رخت درد تو نصیب جان من شد نه رقیب فرخ خراسانی

نبسته ام به کس دل نبسته کس به من دل چو تخته پاره بر موج رها ، رها رها من نه چشم دل بسویی نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من به من هر آنکه او دور چو دل به سینه نزدیک به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من ستاره ها نهفته در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من

یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب کز هر زبان که میشنوم نامکرر است حافظ

دل به نگاه اولین گشت شکار چشم تو زخم دگر چه میزنی صید به خون طپیده را ؟ فروغی بسطامی

سلام این تاپیک منو یاد سریال قهوه تلخ انداخت هرکی یه پست گذاشته که کیه ؟ کیه ؟ چرا اینجوریه ؟ من همه پیج ها رو نخوندم ولی پیشنهاد میکنم موضوعی مطرح بشه و بچه ها حالا برای نظر سنجی یا گفتن حرفاشون بیان تو و مشارکت کنن بازم صلاح مملکت خویش خسروان دانند .

یا رب این شهر چه شهریست که صد یوسف دل به کلافی بفروشیم و خریداری نیست همای شیرازی

رخت بر بست ز دل شادی و هنگام وداع با غمت گفت که یا جای تو یا جای منست فرخی یزدی

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام رهی معیری

من وصل یارم آرزو ، او را به سوی غیر رو نه من گنه دارم نه او ، کار دل است این کار ها آذر بیگدلی

من اگر دل به تو دادم تو ز من دل بردی گر گناه است محبت تو گنهکارتری عماد خراسانی

دروغست " آشنایی روشنایی " هان باور مکن سیه شد روزگارم تا نگاه آشنا دیدم کلیم

در وصل هم ز شوق تو ای گل در آتشم عاشق نمیشوی که بدانی چه میکشم شهریار

تو عهد کرده ای که کشانی به خون مرا من جهد کرده ام که به عهدت وفا کنی فروغی بسطامی

دوست من میتونم درکت کنم چون عزیز منم این مشکلو داره همه چیو بس‍‍‍پار به خدا بدون خدا بیشتر از همه الهه تورو دوست داره خودش بهترین دکتره . و بیشتر از همه حواسش هست. مادر منم همین مشکلو داره ولی این اعتقاداتی که دارم تا حدی آرومم میکنه . خیلی خیلی سخته آب شدن و از بین رفتن...

خدای من خدای من خدایا میدونستی که همیشه تنها آرزوم این بود که کنار پدر و مادرم و خواهر و برادرم شاد باشم ، خدایا چرا انقدر دوره ی شادیم کوتاه شد ؟ خدایا میدونستی که چقدر وابسته به مادرمم پس چرا با هام اینطور تا میکنی ؟ پارسال وقتی فهمیدم که زخم معده داره ، دکترا گفتن با یه رژیم غذایی...

نگاه کن که موم شب به راه ما چگونه قطره قطره آب می شود صراحی سیاه دیدگان من به لای لای گرم تو لبالب از شراب خواب می شود به رو روی گاهواره های شعر من نگاه کن تو می دمی و آفتاب می شود .

نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم من از دل این غار و تو از قله‌ی آن قاف از دل بهم افتیم و به جانانه بگرییم

نازک آرای تن ساقه گلی که به نازش کشتم و به جان دادمش آب ای دریغا به برم میشکند