نتایح جستجو

  1. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    اینڪہ درقلب منی تڪرار میخواهد مگر...؟ عاشق باران شدن اصـرار میخواهد مگر...؟ با سڪوتت حال دنیاراعوض‌ڪردی بگو...؟ لحظہ لحظہ جانمی،اقرار میخواهد مگر...؟؟
  2. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم در سینه می‌لرزد ز چین زلف او، آری کبوتر می‌تپد هر جا پر شاهین شود پیدا
  3. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دست و پایی می توان زد، بند اگر بر دست و پاست وای بر حالِ گرفتاری که بندش بر دل است
  4. *zahedan

    اي ساقيا ، مستانه رو ، آن يار را آواز ده گر او نمي آيد بگو ، آن دل كه بردي ، باز ده [IMG]

    اي ساقيا ، مستانه رو ، آن يار را آواز ده گر او نمي آيد بگو ، آن دل كه بردي ، باز ده [IMG]
  5. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    اى ساقيا مستانه رو ، آن يار را آواز ده گر او نمى آيد بگو، آن دل كه بردى باز ده
  6. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    شمع ميداند به شبها محنت پروانه را قدر عاشق را كسي داند كه داغش بردل است
  7. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    نگاهت امتحان می گیرد از دل چه سخت است امتحان های شفاهی...
  8. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    نه مهری می زند در سینه ام بال نه می کوبد به قلبم کینه ای کال نمیدانم چه اوازیست در کوی که جانم میکشد اینسان بدنبال
  9. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    يا رب، شب تاريك مرا روز مساز تا هرچه كه در دل است را گويم باز گويم كه چگونه رازها راز شدند گويم كه چگونه ناله ها ساز شدند گويم كه چرا عاشق ديوانه نخفت تا هرچه كه داشت در دلش ، با تو بگفت
  10. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلبری با دلبـری دل از کفم دزدیـد و رفت هر چه کردم ناله از دل سنگدل نشنید و رفت گفتمش ای دلربا ، دل بر ز دل بردن چه سود از ته دل بر من دیوانه دل خنـدیـد و رفت
  11. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    يك سينه حرف هست، ولي نقطه‌چين بس است خاتون دل و دمــــــــــاغ ندارم....همين بس است
  12. *zahedan

    گفتم , اماااا تو باور نکن ... باور نکن ... دلا خو کن به تنهاااااايي که از تن هاااا بلا خيزد و من...

    گفتم , اماااا تو باور نکن ... باور نکن ... دلا خو کن به تنهاااااايي که از تن هاااا بلا خيزد و من بر گشتم از تن هااا به تنهااايي , که از من ها چه ها خـيزد ... [IMG]
  13. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلی پُـر دارم و صد غصّـــــــــــــــه دارم به دردم گوش کن تا غـــــــــــــم ببارم دمی با من بخوان این شعــــــر لطفاً بمان تا آخـــــرين واژه كـنــــــــارم
  14. *zahedan

    [IMG][IMG][IMG]

    [IMG][IMG][IMG]
  15. *zahedan

    سلام بزرگوار ،( zahra zand ) ممنونم بابت محبت و دقت نظر شما بله اشتباه تايپي دارم يك واو اضافه...

    سلام بزرگوار ،( zahra zand ) ممنونم بابت محبت و دقت نظر شما بله اشتباه تايپي دارم يك واو اضافه نوشتم و منظورم جان به لب بوده....:gol: :gol::gol::gol: دیرگاهی است که من مست نگاهش ، شده ام عاشق و ، جان به لب ِ ، چهره ی ماهش، شده ام :gol::gol::gol: .... بازم ممنون بابت حضور و نظر شما دوست عزيز
  16. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    همه دم با توام و از دل من بی خبری غافلی از من و از خاطر من می گذری مست از عطر خوش موی پریشان توام آتش عشق تو افکنده به جانم شرری
  17. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    ديـر گاهي اسـت كه من مسـت نگاهـش شـده ام عاشق و جان و به لب چهره ي ماهش، شده ام پيشه ام نيست به جـز ... نغمه ي غم پردازي من كه از روز ازل قمري چاهش، شده ام
  18. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    يا مرا در بر بگير و ساز دل آغاز کن يا فرو بگذار و ما از سر دل باز کن يا به خاموشي صدايم کن، بگو ياد مني يا فراموشم کن و در پرده ات، اين راز کن
  19. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    همچو زنداني در اين غـربت گرفتارم رفيق كوه دردي از غم و غصه به سر دارم رفيق روز و شب غم ها انيس درد پنهانم شدند بي قرارم سر به دامان كه بگـذارم رفيق
  20. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    يارم شدي با آس دل ، دل مشترك داري مگر ؟ در رسم حكم زندگي ، قصد كمك داري مگر ؟
بالا