نتایح جستجو

  1. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    مضراب من به ساز فراق تو آشناست سنتور را اگر چه غريبانه ميزنم
  2. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
  3. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    راه و رسم عاشقي را شاعران دانند و بس آنچه را بر دل نشيند بر زبان رانند و بس
  4. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    شبی گریم شبی نالم ز هجرت داد از این شب ها به شب های غمت درمانده ام فریاد از این شب ها
  5. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تاراج دل ما همه ي اصل کلام است آغاز سخن گفتن يك جمله سلام است يک جمله بگو تا که دلم شعر سرايد اين دل ز فراق لب تو همچو کباب است گر نکته اي مبهم تو به شعرم داري اين شعر که از دل بدرايد چو جواب است
  6. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    وفاي شمع را نازم كه بعد از سوختن به صد خاكستري در دامن پروانه ميريزد نه چون انسان كه بعد از رفتن همدم گل عشقش درون دامن بيگانه ميريزد
  7. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    من محبت میـفروشم، تو محبت میخری ؟ خسته از تنهاییم ،من را به همره میبری ؟ شاعری هستم شکستـه، مونس من دفترم دفـترم را میـفروشم، شعـرهایم میخری ؟
  8. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تو با من نيستي اما صدايت هست، يادت هست درون قلب من عشقت به گوش آواي شادت هست تو با من نيستي اما به يادت اين جهان زيباست به يادت خانه‌ام گرم است به يادت جامه‌ام ديباست
  9. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دستهایت: سینی نقره نور اشکهایم: استکان های بلور کاش، استکان های مرا توی سینی خودت می چیدی کاشکی اشک مرا می دیدی
  10. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلا امشب هواي شب نشيني با قلم دارم هواي جرعه اي از شعرهاي تازه دم دارم من امشب از رديف و وزن و از مصراع بيزارم ميان دفتر شعرم ،فقط يك عشق كم دارم
  11. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    تو می دانی که غیر از تو نوشتن برای حال این دفتر خراب است نمی خندی به این ابیات ساده و میدانی که هجر تو عذاب است و از تو ساده و بی پرده گفتن برایم خوردن یک جرعه آب است
  12. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    يا سر بنهي به جور و بيداد يا قصه عشق در نوردي اي سيم تن سياه گيسو كز فكر سرم سپيد كردي صلح است ميان كفر و اسلام با مـا تـو هنـــوز در نبــــردي ..!؟
  13. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    ما را به جز خیالت فکری دگر نباشد در هیچ سر خیالی، زین خوب تر نباشد
  14. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    وقت شرعی ، لطف کن از پیش مسجد رد نشو موجبات سستی ایمان مردم می شود ... .........................................................................«جواد منفرد»
  15. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم تنگ است و كس درد دل تنگم نميداند به قانون غريبي هم غم ، آهنگم نميداند
  16. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلم ، زغربت شبهاي نم زده ، تنگ است دريغ ، هرچه بر اين شيشه مي خورد سنگ است در اين هواي مه آلود و بغض و تنهايي چگونه خنده بر آرد ،دلي كه تنگ هست
  17. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    دلي دارم پُر از درد و پُر از غم اگر دستش زني مي پاشَد از هم
  18. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    شعر زيبا حاصل درد دل است شاعر بي درد شعرش باطل است
  19. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    يا رب اين پيک دعا کي به فرجام مي رسد يا کهنه زخم ما را به التيام مي رسد گفتي به يک نفس جهاني شفـا دهم نسيم ناز آن نفس ، کي به مـا مي رسد
  20. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    لبخند تو را چند صباحی است ندیدم یک بار دگر خانه ات آباد، بگو سیب...
بالا