نتایح جستجو

  1. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    همه دم با توام و از دل من بی خبری غافلی از من و از خاطر من می گذری مست از عطر خوش موی پریشان توام آتش عشق تو افکنده به جانم شرری
  2. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    امشب دلم هواي كمي خواب كرده است اما خيال تو مرا بي تاب كرده است شايد نمي شود خيال تو را زخاطر ربود انگار ذهن من، نبـود ِ تـو را ، باب كرده است
  3. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    همسفرم با بادها ، رفته ام از یادها ، فاصله ای نیست تا لحظه ی ویرانی ام ... دیگر مپرس ، حال خراب مرا ، یکسره طوفانی ام ، یکسره بارانی ام...
  4. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    آری، گرفتارت شدم، از عشق تو شاعر شدم اقرار پیشت می کنم، دل داده ام ، از ابتـدا ... هادي ! دل را برده ای، بی آنکه خود دانی چِقدر..!؟ اکنون که هستم هَمرَهت، با من بِمان ، تا انتها ...
  5. *zahedan

    [IMG]...

    [IMG] تمــــریــــن کنیــــم... مــــایـــه ی آرامــــش باشیــــم ، نــه آزار !
  6. *zahedan

    اندكي آرامش، آرامش ، آرامش ... [IMG]

    اندكي آرامش، آرامش ، آرامش ... [IMG]
  7. *zahedan

    [IMG]

    [IMG]
  8. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    نبودی؛ یا گمت کردم؟ نبودم ؛ یا گمم کردی؟ فقط این یادمه هر شب دلم میخواست برگردی...
  9. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    امشب دلم هواي كمي خواب كرده است اما خيال تو مرا بي تاب كرده است شايد نمي شود خيال تو را زخاطر ربود انگار ذهن من، نبود تو را ، باب كرده است
  10. *zahedan

    [IMG]

    [IMG]
  11. *zahedan

    [IMG] [IMG]

    [IMG] [IMG]
  12. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    در كناري با خيالت عشق بازي مي كنم اين سر شوريده را اينگونه راضي مي كنم، فرصت عمرم نماند و اين جواني زود رفت هر شب و هر لحظه ياد عشق ماضي مي كنم ...
  13. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    باز امشب دل دیوانه به دریا زده ام ... باده نوشیده و سرگشته به صحرا زده ام، نیست یاری که زنم جرعه به پیمانه ی او ... پیک هایم، همه را تک تک و تنها زده ام ...
  14. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    نگارا تا به کِی پنهان بمانی؟ به پایان آمد این عهدِ جوانی زِ هجرت گشته ام فرتوت و بی جان بده بر ما زِ خود رَد و نشانی
  15. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    درد عاشق کس نفهمد، جز کسي،کو عاشق است عاشقان غرق اند و دلبر نزد ايشان قايق است چشم خود نازک مکن بر ما، که دل پاشيده شد بس که در راه تو رفتم جاده ها ساييده شد يک نظر کن تا که جان تقديم چشمانت کنم حافظ شعرت شوم در قلب پنهانت کنم دلبرا ، اي يار ما ، بازا تو با ما ، حرف کن لحظه اي هم وقت خود را...
  16. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    از غم بي كسي ام دلسردم بي تو با خاطره ها سر كردم عاقبت قصه ي تنهايي را در سكوت سينه از بَر كردم اي نفس هاي پُر از عطر سكوت با شما تا خود ِ غم همدردم سر به زانوي نگاهم زده اشك كوه نتـهاي غرورم ، مَردَم
  17. *zahedan

    [IMG]

    [IMG]
  18. *zahedan

    [IMG]

    [IMG]
  19. *zahedan

    مشاعرۀ سنّتی

    مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم چنــد ساعت شده از زندگیــــم بی خبرم این همه فاصله ، ده جاده و صد ریل قطار بال پــرواز دلـــم کــــو که به سویت بپرم؟ از همان لحظه که تو رفتی و من ماندم و من بین این قافیــه ها گــم شده و در به درم تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر این همه فاصله کوتـــاه شود در...
  20. *zahedan

    [IMG] بهار بهترین بهانه برای زیستن آغاز بهترین بهانه و آغاز بهار بر شما دوستان مبارک . . .

    [IMG] بهار بهترین بهانه برای زیستن آغاز بهترین بهانه و آغاز بهار بر شما دوستان مبارک . . .
بالا