آب را گل نكنيم:
در فرودست انگار، كفتري ميخورد آب.
يا كه در بيشه دور، سيرهيي پر ميشويد.
يا در آبادي، كوزهيي پر ميگردد.
آب را گل نكنيم:
شايد اين آب روان، ميرود پاي سپيداري، تا فرو شويد اندوه دلي.
دست درويشي شايد، نان خشكيده فرو برده در آب.
زن زيبايي آمد لب رود،
آب را گل نكنيم:
روي زيبا دو...