دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام خوبی؟
    از اینکه سر میزنی خیلی ممنونم.
    یادت باشد
    سه چیز نشانه سلامت فکر است:
    خوش برخوردی ، خوب گوش دادن و خوش جوابی
    مهدیه نتم مورد دار شده منم بلد نیستم درستش کنم..هیچ سایتی با زنمیشه..موندم به خدا
    درود بر مهدیه عزیزم..مرسی از متن زییبات خوشحالم که سلامتی
    سلام.خوبی؟چه خبر؟
    بازم جملات حکیمانه و تامل برانگیز.مرسی:gol::):gol:
    خیلی متن زیبا و جالبی بود عالی اما ما نمیمیرم بلکه میکشیم خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
    قابل توجه خانومای عزیزی که میگن کار نیست!!!!!!!!ببین عجب چیزیه!!!نونشم حلاله حلاله


    ولی یه مساله ای هس!!!!!!!اونم اینکه اون بابایی که داره پیچو باز میکنه یه نگا بهش بندازین...آلیلا داره با انبردست پیچو واز میکنه....ببین چجوریم داره جون میکنه

    به آبجیه جکرمونم توجه کنین که جکو کجا گذاشته گاگول.....

    خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا مارو شدیدا از محتاج بانوان شدن معاف کن

    پيام خصوصيتم بستس:D
    نميدونستي نه؟؟منم تازه فهميدم:D

    پس يعني اونجا 4 تا پيام....پَــــــر.....:دي
    اينجا هم 4 تا داشتي....من همرو تو يكي ج ميدم...زورم زياده اينجوري دلم ميخاد...حرفيه؟

    اولا منيم توركي يازماغيما ايراد قويما:دي....بعضيا از اينكه ما تو مكالممون تركي مينويسيم حرصشون ميگيره،ميدوني كيا را ميگم مهديه....كور شن ايشالا:D

    بعدشم راجبه يهو رفتنم....خو نت قطع شد ، برق رفت ....من چيكا كنم....اين چيزا دسته خداست نبايد انتظاري داشته باشي...:دي
    زاهد
    پاسخ آسیابان به زاهد
    زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.
    زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».
    آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.»
    .
    من اینجا مسافرم
    جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.
    جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟…
    زاهد گفت: مال تو کجاست؟
    جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم.
    زاهد گفت: من هم.
    .
    hc ;g \dhlj trx h,k 'dghs
    از کل پیامت فقط اون گیلاس یخ زده ها توجه مو جلب کردا:D
    سلام عزیزم... عزیزم سلام!
    عالی بود عالی....

    نوش جان خودم چیدمشونا!!!!

    ممنون مهدیه جان مطلبی که گذاشتی خیلیییییی جالب وپند آموز بود . :gol:
    چندنفر داشتن ميرفتن كوه، سرپرستشون (كه از قضا لكنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع مي‌كنه ميگه: چ چ چ.... ملت اول يكم نگاش مي‌كنن ببينن چي‌ميخواد بگه،‌ بعد مي‌بينن نمي‌تونه حرفش رو بزنه، بي‌خيال ميشن و راه ميافتن، اين بابا هم همه مسير همينجور هي ‌ميگفته چ..چ..چ.. وقتي ميرسن بالا ميخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره ميگه: ‌چ..چ..چا..چا..چا..چادر يادم رفت! ملت ميگن اي بابا رودتر مي‌گفتي، حالا بايد برگرديم پايين! تو راه برگشت سر پرسته هي ميگفته: ش ش ش.. ولي ملت ديگه شاكي بودن و كسي توجه نمي‌كرده، وقتي مي‌رسن پايين يارو بالاخره ميگه: ش..ش..ش..شو..شو..شوخي كردم!
    :biggrin:
    مرسسسسسسسسسسسسسسی مهدیه جون عالیییییییی بود:)
    خدا،
    با هر قلمی،
    هر انسانی را ترسیم میکند و بعد از تولدش به دست او میدهد،
    تا خود ادامه مسیر را نقاشی کند،
    پس قلمت پر رنگ باد به رنگهای شاد،
    بر روزهای خوش زندگیت....

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا