اتاق ابی نمایش تمثیلی عالم و کالبد انسان بود.صحنه درام تفرقه پذیری و بازیابی وحدت بود راهنمای رستگاری بود جای بیدار شدن خود اگاهی رهاننده بود.معمار اتاق ابی در شالوده ریزی نه طناب رنگارنگ پنج لا صدایی از زمان های دور در ناخود اگاهی او پنهان شده و به دست او فرمان داده بود.
از همبازی ها جدا میشم میرفتم تا میان اتاق ابی بمانم چیزی در من شنیده میشد مثل صدای اب که خواب شما بشنود جریانی از سپیده دک چیزها از من میگذشت و درمن به من میخورد.چشم چیزی نمیدید خالی درونم نگاه میکرد و چیزها میدمید به سبکی پر می رسیدم....
از همبازی ها جدا میشم میرفتم تا میان اتاق ابی بمانم چیزی در من شنیده میشد مثل صدای اب که خواب شما بشنود جریانی از سپیده دک چیزها از من میگذشت و درمن به من میخورد.چشم چیزی نمیدید خالی درونم نگاه میکرد و چیزها میدمید به سبکی پر می رسیدم....