یک نفر مثل سنگ مرده
یک نفر خوار و زهر خورده
یک نفر فکر آیندهست
یک نفر جام زهر خورده
بشنویم از گل که شاید گل، عمر چندماههاش بس بود
بشنویم از پل که شاید پل، کار هر روزش رساندن به هدف بود
پرسه در صحرا مثال ِ باد
در مسیر باد مثال ِ شن
شاکی از دنیا مثال ِ خود
مثال ِ گِل
آفرین بر تو که میدانی رهایی است
وای برتو که میدانی و رسوایی
آفرین بر تو که میخوانی مرادت را
وای بر تو که صدایت از ته چاهی میآید
این زندگی، وای، این زندگی
بگذریم از گل که شاید خود، سالها میمانی، سالها
بگذریم از پل، گذر از پل، میبردت به تمام ِ جادهها
رگبار ِ عشق، تیرباران ِ هدف، انفجار ِ همه چیز
نهایست، نهایست
این دری نیست سوی سراب
این دری نیست از جنس خواب
فکر کن، رگبار ِ عشق، فکر کن
آفرین بر تو، فکر کن