قربونت برم مامان جون. این بار خیلی خسته شدم. کارم خیلی طول کشید. بعد هم بلیط گیرم نیومد، مجبور شدم از بندرعباس برگردم. ساعت 2 راه افتادم و ساعت 11 رسیدم خونه. گرما هم که بیچاره م کرد.
ولی هروقت خواستید سوغاتی رو در خدمتتون هستم!
به جشن فردوسی بیاین تا روحتون شاد بشه!
بیا از شعری که پیشکشت کردم نقل قول بگیر تا امتیاز بارون شی!
راستی یادت نره چند بیت از شاهنامه به باقی دوستات پیشکش کنی.