MEMOL...
پسندها
3,736

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • و چه جالبه این مفهوم و موضوع،
    که تمام هستی و خواسته هات و شادی ها همین العان تو دستته،تو قلبت،تو وجود خودت،
    دستش درد نکنه متافیزیک عزیز یه قسمتی از این درک این مفهوم با خوندن کتاب فکر بزرگ جوزف مورفی که اون معرفی کرد بود،
    ممول جان من برم،بعدا میام تا در این باره بیشتر صحبت کنیم!
    نه ناراحتم نه عصبانی!
    وا چه حرفا؟

    وچه شعری،به به،
    دمت گرم
    خودت نور باش
    زیر گنبد کبود
    جز من و خدا
    کسی نبود
    روزگار
    روبه راه بود
    هیچ چیز
    نه سفید و نه سیاه بود
    با وجود این
    مثله اینکه چیزی اشتباه بود
    زیر گنبد کبود
    بازی خدا
    نیمهکاره مانده بود
    واژه ای نبود و هیچ کس
    شعری از خدا نخوانده بود
    تا که او مرا برای بازی خودش انتخاب کرد
    توی گوشمن یواش گفت:
    تو دعای کوچک منی
    بعد هم مرا مستجاب کرد
    پرده ها کنار رفت
    خود به خود
    با شروع بازی خدا
    عشق افتتاح شد
    سالهاست
    اسم بازی من و خدا
    زندگیست
    هیچ چیز
    مثل بازی قشنگ ما
    عجیب نیست
    بازیی که ساده است و سخت
    مثل بازی بهار با درخت
    با خدا طرف شدن
    کار مشکلیست
    زندگی
    بازی خدا و یک عروسک گلیست
    بر سر سنگ مزارم بنويس:
    زير اين سنگ جواني خفته ست
    با هزاران اي كاش
    و دو چندان افسوس
    كه به هر لحظه عمرش گفته ست
    بنويس:
    اين جوان بر اثر ضربه ي كاري مرده ست ...
    نه بنويس:
    اين جوان در عطش ديدن ياري مرده ست ...
    جلوي روز وفاتم بنويس:
    روز قربان شدن عاطفه در چشم نگار
    روز پژمردن گل فصل بهار
    روز اعدام جنون بر سر دار
    روز خوشبختي يار ...
    راستي شعر يادت نرود

    روي سنگم بنويس:
    آي گلهاي فراموشي باغ!
    مرگ از باغچه كوچكمان مي گذرد داس به دست
    و گلي چون لبخند مي برد از بر ما ...
    ديروز بود يا فردا ؟
    شعري كه مي نوشتم يا مي خواستم بنويسم
    ديروز بود يا فردا
    درحنجره هنوز
    نبض آن بغضي وانشده مانده
    در حنجره هنوز
    پژواك اعتراف ناشده
    گلي ميان حنجره مانده است
    گلي بي تاريخ بي مخاطب مثل غروب گريه ي من ...
    سلام واقعا ممنونم نمیدونم چه طوری محبتتون رو جبران کنم.واقعا شعراتون وعکساتون خیلی قشنگه.برای من باعث افتخاره که با شما آشنا شدم.خیلی مهربونید.بازم ممنون.تینا
    یا علی .
    بعضی وقتا
    شعراتون ، حرفاتون ، عکساتون
    منو تو فکر میبره
    به عمق وجودم
    واقعا ممنونم
    سلام بر عزیز دل
    شب شما بخیر
    واقعا ممنونم دیگه باید بگم علاوه بر شعرهای زیبا عکس های فوق العاده ای محبت می کنید و برام میزارید
    موفق و شاد باشید



    تو رفته ای بی من تنها سفر كنی
    من مانده ام كه بی تو شب ها سحر كنم
    تو رفته ای كه عشق من از سر به در كنی
    من مانده ام كه عشق تو را تاج سر كنم ...
    روزها

    از پی هم می گذرند ...

    من که تنها

    نشانه اش

    را برای خودم

    کم و زیاد نور اتاقم می دانم ...

    ببین به کجا رسیده ام !

    نور می رود ...

    نور می آید ...

    من هنوز زنده ام !

    اما ...

    دریغ از حسی نو ...

    که تمام تردیدها را در

    آغوش گرم خود ...

    از شرم

    آب کند ...!
    خیره به آسمان اشک می ریزی که چه ؟!

    از زمین که به آسمان نمی بارد

    می بارد ؟!...
    مواظب باش !

    پايت را كجا مي گذاري ...

    برگ افتاده از درخت ...!
    خدا تنها معشوقی است که عاشقانی دارد که هیچ یک از بودن دیگری ناراضی نیست و هیچگاه یکی از آنها معشوقش را تنها برای خود نمی خواهد.
    در پناه خدا باشی:gol:
    مرضیه جان سلام.......خوبی دوست گلم....
    بابا این شعرهات......نوشته هات.........عکسات..........
    خسته نباشید دارن.......ممنونم...........هزارتا
    بدک نیست
    بابت عکس ها و شعر ها و متنهای قشنگت ممنون
    دوباره باز دوباره متون ارسالی زیبا ممنون دوست عزیز تشکر تشکر
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا