zahra1386
پسندها
9,996

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    مامانش خوبه، اما نی نی نه زیاد، الان داشتم فیلمشو میدیدم، نفسش مشکل داره:(:w04:
    میگم عخشم قضیه چیه؟! رد جورابه ادمین تو پروفته؟! ادمین هم تو پروفه تو اومده هم همکاره کچلت خطایی از شما سر زده:d
    ماشالا اعتماد به سقف...:دي

    برو بمير بچه؟؟:d

    خب ز ز ز هم جوابه همين ب ب ب هست....حالا اينجا معلوم ميكنه كي اي كيوش بالاست اگه فهميدي:d
    عين اين بچه 4 5 ساله ها اينم ميگه اينه...هه هه

    برو بشين سره جات بچه...:d
    حالا تو اگه گفتي ز ز ز جوابه چيه...خخخ
    خداروشکر
    ای فدات بشم تواجی ناناسِ منی
    قشنگ من نمیدونم چی بگم بدون تو بابابوزولگ داشتن کیف نداره.:razz:..
    دليل از اين واضحتر كه من مدير نيستم؟؟...پس بقيش هم نيستم...:w12:

    به آي كيو چه ربطي داره...ميخاي منم بنويسم ز ز ز بعد بگم باهوش نيستي كه نميفهمي چي ميگم؟:d
    مديره قلابيه زروگوئه حسود با ادبيات بي ريخت:d

    خيلي دوس داري بگم اين ب ب ب كه مينويسي چي چيه و برا چي اينجوري مينويسي تا تو هم ناز كني اره؟؟
    هه هه ...فكر كردي خيال كردي عزيز...خخخخ
    زورگو....:w02:

    خو لابد بلد نيستن ديگه...:d
    ژوژه نبين چه ژوژست....:d....تو چشه ديدن نكات قوت مارا نداري واسه همين كوچولو ميبيني مارا...حسود :D
    سلام رو ماهت نوه گلم
    شکر خدا، چون می گذرد غمی نیست. خوبیم
    عه؟ زود تر بخر خوب روی اصاب هست این چیزا.
    باشه پس منظرم زود برو بخر

    آخ آخ داشتم جوابت و می دادم تو ذهنم بود نمی دونم چرا یادم رفت. آره خاک تو سر خرم.
    راست می گید هرچی بگید. والا خیلی درگیر و nervous بودم همش. اصلا جواب و اینا حوصله نداشتم بدم. ببخشایید

    خوش که والا اصلا نفهمیدیم چه جور گذشت از بس که سرمون تو درس و پروژه ها بود. نه 18 ام برگشتم شیراز. جاتون خالی 26 ام اینا همه دو روزی رفتم تهران پیش استاد راهنمام و الان هم شیرازیم اگه خدا بخواد.

    فدای شما. بازم معذرت می خوام حق دارید ناراحت باشید ازم. باشد که زین پس بابا بزرگ بهتری باشیم
    اسلام علیک یا زهرا (86)!! عینکتو برداری میبینی!! خوبه آواتارم؟ نفیس گف اینو بذارم
    حرفه زور نزن...ما خونها داده ايم تا روي پاي خود بايستيم...زير بار حرف زور نميريم...:d

    دختري ديگه...بايد بلد باشي..اگه نباشي با كور كچل چه فرقي ميكني:d

    نكنه ژوژه مورينيو را ميگي...:دي

    جواب نداشت...هه هه هه هه هه هه
    ما نسبت دخترا به پسرا خیلی کمتر بود (3 به 10:دی) بعد منم با داداشم میرفتم قاطی پسرا به زور:Dجراتم نداشتن منو راه ندن:biggrin:فوتبالم به همین دلیل خوبه الان:دیییییییییی

    کلا از کارای پیسملونه بیشتر خوشم میومد...خاله بازی هم ک میکردیم نقش مرد خانواده رو به عهده میگرفتم:Dمیشدم حاج زهرا...فک کنننننننن:w15:

    یادش بخیر:w05:

    حاژی با اجازه تون من برم دیگه...بسی یادآوری خوفی بود:Dروزت خومشل و التماس دعا:gol:
    تصور کن 10 تا بچه 5-7 و 8 یه جا باشن ! :دی
    یعنی همسایه ها کمین می کردن ما یه جا جمع نشیم:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا