@ RESPINA @
پسندها
3,884

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • آقای موسوی در محضر خدا چه جوابی دارین؟
    الان دیدم...
    :surprised:
    :eek:
    سلااااااااااااااااااااااااااااام. خوبی؟ بالاخره نگفتی؟ من فردا می خوام برم. یعنی بیام شهر شما. راسل رو می بینم. حالا مثل یه پسر خوب خودت می گی یا باید راه دیگه ای پیدا کنم؟
    نه
    کسی منو نمیاره
    تنهایی همینه کسی نمیبرت تفریح
    همینجا
    زیر سایه شما
    خانومتون خوبن؟
    کی بیام عروسی؟


    خدایا...

    مردمانی را دیدم که تسبیح به دست گرفته و دانه دانه ذکر تو را می شمردند به عادت آنگونه با شتاب و متصل نام تو را می خواندند که گویی در معامله ای از تو چیزی ستانده اند و اکنون بهای آن را می پردازند!
    و اندیشیدم که آیا در هر بار خواندن نامت ، بزرگی و لطفت را نیز در ذهن تداعی می کنند؟!
    مردمانی را دیدم که کاغذی دعا به بهایی می خریدندو چون نسخه ای از فروشنده چند بار و چگونه خواندنش را برای رفع حاجت طلب می کردند!
    و اندیشیدم که آیا ترا می خوانیم تا بستانیم یا ترا می خوانیم چون دوستت داریم؟!

    مهربانترین...

    به ما بیاموز
    که دل آدمی عصاره وجود اوست ،حرمت دل ها را از یاد نبریم

    به ما بیاموز
    که دوست داشتن را فراموش نکنیم و آنانکه دوستمان دارند را از خاطر نبریم

    به ما بیاموز
    که سوگند راست بودن دروغمان را نام تو نسازیم

    به ما بیاموز
    که به ناحق کردن حق دیگری عادت نکنیم

    و به من بیاموز
    که دوستی ام را بندی به پای دوستان نسازم و در همه حال دوستشان بدارم. حتی اگر فراموشم کنند ...
    تو یه بار دیگه دست به سیگار بزن ببین ترکیب سر و بدنت همونجوری میمونه یا نه..دهه
    نکش بچه!!نکش!!اصلا به قیافه ت نمیخوره سیگاری باشی ها!!!!
    سلام حمید آقا. خوبی؟ خوش می گذره؟ حمید یه سوال دارم ازت. این هم کلاسی ما واقعاً دختر عموته یا ... برای چی بهش می گی دختر عمو؟


    حوصله ام سر می رود ... می رود ... می رود ... تا باز به آغاز می رسم !

    می میرم ، دوباره زنده ام می کند ...

    ایمان می آورم ، می جنگم ، می میرم !

    می نویسم ، خط می زنم ...

    خط خوردگی هایم را حفظم ، می نویسم !

    فریاد می زنم ، می گریزم ، می گریزانم ...

    ضجه می زنم که بازگرد، باز طغیان می کنم !

    خدا می سازم ، توبه می کنم ، سجده می کنم ...

    در سجده به مامنم کافر می شوم ، بی خدا می شوم ...

    .

    .

    .

    از این همه تکرار حوصله ام سر می رود ... می رود ... می رود تا به آغاز می رسم ...!


    ستاره
    قلبهای کوچک چشم انتظار قلبهای بزرگ هستند
    مؤسسه خيريه



    خدايا، ما را ببخش، اين‌ تعريف‌ انسان‌ نيست. ما ديگر ايوب‌ نيستيم...

    .

    .

    .

    خدايا اما به‌ ما برگردان، آن‌ معجون‌ تلخ، آن‌ اكسير مقدس، آن‌ صبر قشنگ‌ را ...
    طعمش‌ تلخ‌ بود. تلخي‌اش‌ را دوست‌ نداشتيم...نمي‌دانستيم‌ كه‌ دواست. دواي‌ تلخ‌ترين‌ دردها...نمي‌دانستيم‌ معجون‌ است! معجونِ‌ انسان‌ شدن...گمش‌ كرديم. شيطان‌ از دستمان‌ دزديد! بي‌طاقت‌ شديم‌ و ناآرام. دهانمان‌ بوي‌ شكايت‌ گرفت‌ و گلايه...‌

    و تازه‌ فهميديم‌ نام‌ آن‌ اكسير مقدس، نام‌ آنچه‌ از دستش‌ داديم، «صبر» بود...

    ديگر عزم‌ آهني‌ و طاقت‌ فولادي‌ نداريم، ديگر پاي‌ ماندن‌ و شانه‌ سنگي‌ نداريم. انگار ما را از شيشه‌ و مه‌ ساخته‌اند. براي‌ شكستن‌مان‌ توفان‌ لازم‌ نيست. ما با هر نسيمي‌ هزار تكه‌ مي‌شويم. ترك‌ مي‌خوريم. مي‌افتيم، مي‌شكنيم، مي‌ريزيم‌ و شيطان‌ همين‌ را مي‌خواست!

    خدايا، ما را ببخش، اين‌ تعريف‌ انسان‌ نيست. ما ديگر ايوب‌ نيستيم...

    از اينجا تا تو هزار راه‌ فاصله‌ است. ما اما چقدر بي‌حوصله‌ايم. ما پيش‌ از آنكه‌ راه‌ بيفتيم، خسته‌ايم. از ناهموار مي‌ترسيم، از پست‌ و بلند مي‌هراسيم، از هر چه‌ ناموافق‌ مي‌گريزيم...
    شانه‌هايمان‌ درد مي‌كند، اندوه‌هاي‌ كوچكمان‌ را نمي‌توانيم‌ بر دوش‌ كشيم،ما زير هر غصه‌اي‌ آوار مي‌شويم، توي‌ سينه‌ ما جا براي‌ هيچ‌ غمي‌ نيست...
    چون بلبل مست راه در بستان یافت
    روی گل و جام باده را خندان یافت
    آمد بزبان حال در گوشم گفت
    دریاب که عمر رفته را نتوان یافت ...

    می وزد از سر امید نسیمی،
    لیک تا زمزمه ای ساز کند،
    درهمه خلوت صحرا
    به رهش
    نارونی نیست!

    ...شاملو
    میام داداشی حتما سر بهت میزنم
    راستی داداش ایدیتو برام تو پیام خصوصی بذار
    الان باید برم...مراقب خودت باش عزیز ابجی
    اره داداش اصفهان میخونم

    عین 6روز هفته کلاس دارم داداش...24 واحد ! ! !
    سعی میکنم هفته ای یه بار بیام..اما ترم که جلو بره فکر نمیکنم بشه
    اما اینترنتم رو راه میندازم

    تو چه میکنی؟؟؟چه خبر از حال و احوال داداشیه من؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا