خدایا! سپاس ...
سپاس تو را !
كه به هر انسانی
سپری از تنهایی بخشیده ای تا هرگز فراموشت نكند ...
حقیقتِ تنهایی؛ تویی !
و فقط نام تو این تنهایی را راهنماست ...
پس تنهایی ام را نیرو ببخش
زیرا با نام تو این انزوا شفا می یابد
با نام تو كه فراتر از هر آرامشی ست كه من در جهان می شناسم ...
تنها با نام تو می توانم در برابر تندباد زمان ایستادگی را ...
آری؛
وقتی این تنهایی در تو و از توست
می توانم گناهم را؛ به دست بخشندگی تو بسپارم ...
پس عشق و نور را از من دریغ مکن ...
آری؛
نور آن نگاهی ست که تو به من روا می کنی ...
پس بر من بتاب که
بی عشق تو،
بی نگاه تو،
بی تو ...
رو به غروب رهسپارم !
آری؛
مرا به طلوعی دیگر برسان ...
سپاس ...
helia