mihua
پسندها
2,874

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام.....
    ممنون دوست گلمم خیلی جمله زیبایی بود;)...... واقعا ممنونمممممممممم:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
    هميشه مقداري دلگرمي داخل جيبت بايد باشد
    ‎که اگر ناگهان در خيابان
    ‎يا در گوشه يک کافه
    ‎يا حتي در خواب
    ‎سرماي نا اميدي به سراغت آمد
    ‎يا بغضي دهانت را تلخ کرد
    ‎دلگرميت را از جيب در بياوري
    ‎گوشه دهانت بگذاري تا ارام ارام شيرينيش در وجودت بپيچد
    ‎يا مثل ژاکتي گرم دور خودت بپيچي و منتظر تابش خورشيد بماني
    ‎دلگرمي هميشه بايد باشد
    ‎و ... واي به تمام لحظه هايي
    ‎که هرچه جيب ها و کيفت رابگردي
    ‎دلگرمي پيدا نکني...!

    ‎همیشه دوستت دارم ها را....
    ‎دلخوری ها را...
    ‎نگرانی ها را....
    ‎به موقع بگویید....
    ‎قدر بدانید" داشتنها " را
    ‎مهربان بودن مهمترین قسمت انسان بودن است
    زنده کن دل را به نور عشق، بر افلاک رو
    ورنه خرج کرکسان خواهی شدن مرداروار

    سر نمی پیچم ز خار سرزنش دیواروار
    تیغ را جا بر سر خود می دهم کهساروار

    بر نمی دارد ترا از خاک بوی پیرهن
    تا نسازی ازگرستن چشم خود دستاروار

    رگ عیشم چون خزان پا در رکاب رحلت است
    یک دهن افزون نباشد خنده ام گلزاروار

    میل عقبی کن زدنیا، کآدم خاکی نهاد
    می فتد، مایل به هر جانب شود، دیواروار

    بس که کردم سازگاری، غم به آن سنگین دلی
    می کند اکنون پرستاری مراغمخواروار


    سعی نکن تو زندگی بهترین قطار رو سوارشی، سعی کن بهترین ایستگاه پیاده شی....
    در دنیا فقط یک نفر وجود دارد که باید از او بهتر باشید و اون کسی نیست جز گذشته خودتان....
    :Dعع حواسم رفت به عکسه:biggrin:
    آره گفتم جو عوض شه آخه من بیام نیام واسه کسی مهم نیست پس گفتم بهتره نامحسوس بیام:D
    سلام خیلی دقتت بالاست ....والامن که هرچی ریزمیشم نمیتونم پیداش کنم خخخخ
    سلام ممنون دوستم خیلیییی باحال بود;)مخصوصا از هویج در اومدنش:w15:
    من پُرم از خاطرات و قصه های کودکی
    این که روباهی چگونه ، می فریبد زاغکی
    قصه ی افتادن دندان شیری از هُما
    لاک پشت و تکه چوب و فکرهای اُردکی

    قصه ی گاو حسن ، دارا و سارا و امین
    روز بارانی ، کتاب خیس کُبری طِفلکی

    تیله بازی درحیاط و کوچه و فرشِ اتاق
    بر سر کبریت و سکه ، یا که درب تَشتکی

    چای والفجر و ، سماور نفتی کنجِ اتاق
    مادرم هرگز نیاورد ، استکان بی نعلبکی

    سکه ها و پول هایم ، ثروت آن دوره ام
    جمع می شد اندک اندک ، در درون قُلکی

    داستان نوک طلا با مخمل و مادربزرگ
    در دهی زیبا که زخمی گشته ، بچه لَک لَکی

    هاچ زنبور عَسل ، نِل در فراق مادرش
    یاد دوران اوشین و نقطه های برفکی

    هشت سال از دوره شیرین ، اما تلخ ما
    پر از آژیر خطر ، با حمله های موشکی

    آرزوها کوچک اما در نگاه ما بزرگ
    آرزویم بوده من هم ، جبهه باشم اندکی

    تا کجاها می برد این خاطره امشب مرا
    کاش می رفتم به آن دوران خوبم دزدکی

    یاد آن دوره همیشه با من و در قلب من
    من به یاد و خاطراتت زنده ام ای کودکی.
    آجی جونم من فعلا برم سر درسم تلاش کنم بخونم دعا کن خیلییییی سختههه:cry:
    خوشحال شدم ..دوست دارم:love:
    دنیا ک خیلی عوضیه خیلییییییییی
    باید تو موقعیت خاصی باشی تا حسش کنی
    ولی ایشالا هیچوقت تو این موقعیت نباشی
    آجی من باید همیشه شاد باشه:w40:
    خب راس میگم
    مهم تو دله .. تو دله تو بچست هنوز شاده:w21:
    فردا امتحان ندارم اصن حوصله نمیکنم بخونم
    از عصرا بدم میاد مخصوصا عصر جمعه..مخصوصا الان انگار یچی محکم دوره گلومو گرفته داره خفم میکنه :(
    این داستان موهوی زرنگ
    یه کم به استور زرنگی یات بده گوشاشم بکش[IMG]
    خواهش میشه گلمم:gol:......(منکه بلاخره اسم شما رو یاد نگرفتم:))
    اینجوری خیلی خوب شد ;)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا