امیدوار بودم حرفهایی که میزدی در واقعیت جایی داشت!
آخه امیدوار میشدم و زندگی برایم کمی هیجان پیدا میکرد!!دی:
جمع کن بچه!صدات در بیاد با همون چیزی که امروز باعث شد سیب به قطعات مناسب برای دهانت تبدیل شه،باعث میشود هم تو به قطعات مناسب برای خوراک کلاغ ها تبدیل شوی!دی:متوجه نشدی یه پیام خالی بده تا به صورت خصوصی شیر فهمتان کنم جیگر جان!!(;
آخه امیدوار میشدم و زندگی برایم کمی هیجان پیدا میکرد!!دی:
جمع کن بچه!صدات در بیاد با همون چیزی که امروز باعث شد سیب به قطعات مناسب برای دهانت تبدیل شه،باعث میشود هم تو به قطعات مناسب برای خوراک کلاغ ها تبدیل شوی!دی:متوجه نشدی یه پیام خالی بده تا به صورت خصوصی شیر فهمتان کنم جیگر جان!!(;