یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بارگاهی که به شهر قم بپاست هم برای من مدینه هم کربلاست،خاک پاکش را غرق بوسه می کنم چون که جای پای اربابم رضاست . . .

    میلاد نور مبارک:gol::gol::gol:


    ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
    مهمان تو و سفره احسان تو بودم
    یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
    ای کاش فقط بی‏سر و سامان تو بودم
    ميلاد با سعادت اختر تابناك هشتم آسمان ولايت و امامت بر شما و خانواده محترمتان تهنيت باد

    شمع جمع شاپرکهایی رضا :gol::gol: ای کلید ساده مشکل گشا
    آن گل زیبا گل خوشبو تویی:gol::gol:ای رضا جان، ضامن آهو تویی
    با نگاهت چون کبوتر کن، مرا:gol::gol:تا بگیرم اوج، خوشحال و رها

    ولادت با سعادت امام رضا (ع) بر شما مبارک.

    Milade emam reza ro beheton tabrik migam dadash ali.
    Dar morede 2a ham k goftid,ro chesham.hatman 2a mikonam.albate age ghabol beshe!
    خدایا...
    نگاهم رو به سمت تو
    شبم آیینه ی ماهه
    دارم نزدیکترمیشم
    یه کم تا آسمون راهه
    به دستای نیاز من نگاهی کن از اون بالا
    من این آرامش نفسو به تو مدیونم این روزا
    خدایا دوستت دارم واسه هرچی که بخشیدی
    همیشه این تو بودی که ازم حالم رو پرسدی
    بازم چشمامو میبندم که خوبیهاتو بشمارم
    نمیتونم ، فقط میگم خدایا دوستت دارم
    تو دیدی من خطا کردم
    دلم گم شد دعا کردم
    کمک کن تا نفس مونده به آغوش تو برگردم
    تو حتی از خودم بهتر غریبیهامو میشناسی
    نمیخوام چتر دنیارو که تو بارون احساسی
    خدایا دوستت دارم واسه هرچی که بخشیدی
    همیشه این تو بودی که ازم حالم رو پرسدی
    بازم چشمامو میبندم که خوبیهاتو بشمارم
    نمیتونم ، فقط میگم خدایا دوستت دارم
    این مرد خود پرست .این دیو، این رها شده از بند
    مست مست .استاده روبه روی من و خیره در منست
    گفتم به خویشتن
    آیا توان رستنم از این نگاه هست ؟
    مشتی زدم به سینه او،
    ناگهان دریغ
    آئینه تمام قد روبه رو شکست
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/405482-اسم-های-عجیبی-که-تا-حالا-انتخاب-شده-در-ایران?p=5569283#post5569283
    یعنی از یه کفترم کمتریم
    که نمی تونیم بیایم پیشت
    یعنی اندازه یه پرنده ام لیاقت نداریم
    نمی دونم
    شاید اینطوری باشه
    شاید

    کمکم کن توی بهت این مسیر
    یا رضا یارضا
    دست های تنها و خسته ام بگیر
    یا رضا یا رضا
    کاش مشهد بودم
    کاش پیش امام رضا بودم
    خسته ام
    کاش پیش امام رضا بودم تو حرم
    چی بگم
    بجز یا رضا یارضا
    طوری شدم که می تونم پیاده تا خود حرم برم
    یارضا یارضا
    چی بگم
    اقا چی بگم
    مرد که خسته نمی شه
    دوست دارم بیام همونجا بمونم دیگه بر نگردم
    چی بگم
    چی بگم اقا
    صدام بزن
    صدات می ارزه به تموم نواها
    می دونم شما همه رو سیاه ها رو صدا می کنی
    منم یکیشون
    اینی هم که الان دارم برات می نویسم
    جواب صدای شماست
    اقا دوست دارم
    اقا برام دعا کن
    آسمان را به پهنای پرواز یک گنجشک

    زمین را به وسعت اتاقم

    و خود را در انعکاس آینه

    می شناسم

    من از وارثان قومی بزرگ

    با فرهنگی غنی

    و تاریخی شگرف هستم!!!!!

    مهرداد سرشار



    بابت شعرها ممنون :gol:
    گنجشک دیدم من
    بین برگ هایش
    هزاران درخت
    کز کرده بود!

    مرغی
    که در بالای قاف نستوه اش
    سی کوه لانه داشت!

    کبوتری
    در اوج بال هایش
    چندین دسته آسمان
    به پرواز دیدم!

    نهنگی
    در اعماق اش
    اقیانوس ها غوطه ور دیدم و
    در سطح اش کشتی ها سرگردان!

    مور دیدم
    از لانه اش
    صف گندم زاران
    به حمل قوت!
    ...

    انسان را
    دیدم
    خلیفة الهی
    که
    رخت داشت
    اما
    درخت نبود!
    خسته
    زیر درخت پای کوه
    نشسته بود
    در هیأت خداوندی از آسمان رانده
    ناخدایی از دریا مانده
    انسانی که از گندم
    تنها « غم نان » داشت

    انسانی دیدم زار
    گرسنه در گندم زار!
    به ديدارم بيا هر شب،
    در اين تنهايي تنها و تاريك خدا مانند،
    دلم تنگ است.

    بيا اي روشن، اي روشن تر از لبخند.
    شبم را روز كن در زير سرپوش سياهي ها.
    دلم تنگ است.

    بيا بنگر چه غمگين و غريبانه
    در اين ايوان سر پوشيده، وين تالاب مالامال
    دلي خوش كرده ام با اين پرستوها و ماهي ها
    و اين نيلوفر آبي، و اين تالاب مهتابي.

    بيا اي هم گناه من در اين برزخ.
    بهشتم نيز و هم دوزخ.

    به ديدارم بيا اي هم گناه، اي مهربان من
    كه اينان زود مي پوشند رو در خواب هاي بي گناهي ها،
    و من مي مانم و بيداد و بي خوابي.

    ...

    شب افتاده است و من تنها و تاريكم
    و در ايوان و در تالاب من ديري است در خوابند،
    پرستوها و ماهي ها و آن نيلوفر آبي.

    بيا اي مهربان من!
    بيا اي ياد مهتابي!
    امید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیست


    من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم

    من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی

    گل بر می افشانم

    من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید

    سرود فتح می خوانم

    و می دانم

    تو روزی باز خواهی گشت
    پرنده نیز عاشق بود
    گهی می رفت
    گهی می ماند
    سپس در اوج تنهایی
    گهی آواز غم می خواند
    *
    از این شاخه به آن شاخه
    خودش را جستجو می کرد
    و هر گلبرگ خوش رنگی
    دلش را زیرورو می کرد
    *
    نه می خوردو نه می خوابید
    نه می پیچید ، نه می تابید
    نگاهش خسته بود اما...
    به جایی دور می تازید
    *
    ومن حالا
    به پشت پنجره ، تنها
    برایش اشک می ریزم
    و دستم را
    برایش می برم بالا
    و می خوانم دعا
    *
    اما !!
    *
    پرنده گفت :باید رفت
    پرنده رفت
    پرنده دور شد حالا
    دگر اورا نمی بینم
    *
    پرنده خوب و صادق بود
    پرنده نیز عاشق بود
    ...
    چرا نمی گوید
    که آن کشیده سر از شرق
    آن بلند اندام
    سیاه جامه به تن دلبر دلبر آن شیر
    نوید روز ده آن شب شکاف با تدبیر
    ز شاهراه
    کدامین دیار می آید
    و نور صبح طراوت
    بر این شب تاریک
    چه وقت می تابد ؟
    در انتظار امیدم
    در انتظار امید
    طلوع پاک فلق را
    چه وقت آیا من
    به چشم غوطه ورم در سرشک
    خواهم دید ؟
    بیا که دیده من
    به جستجوی تو گر از دری شده نومید
    گمان مدار که هرگز
    دری دگر زده است
    سپیده گر نزده سر بیا بلند اندام
    که از سیاهی چشمم سپیده سرزده است
    خود شکن


    این مرد خود پرست
    این دیو، این رها شده از بند
    مست مست
    استاده روبه روی من و
    خیره در منست

    گفتم به خویشتن
    آیا توان رستنم از این نگاه هست ؟
    مشتی زدم به سینه او،
    ناگهان دریغ
    آئینه تمام قد روبه رو شکست
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا